کد صلوات شمار برای وبلاگ
//--> کربلا در نگاه اهل سنت(2) - مائــده الهی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























مائــده الهی

                              بسم الله الرحمن الرحیم

    قبل از ورود در بحث لازم می دانم به عزیزانی که این مباحث را دنبال می کنند،این نکته را عرض نمایم که هدف ما از طرح چنین مباحثی این نیست که آتش کینه و دشمنی را بین دو فرقه شیعه و سنی  برافروزیم و یا رفتاری متعصبانه دربرخوردبا اهل سنت در پیش گیریم بلکه هدف اینست که ببینیم کسانی که این جنایت را مرتکب شدند چگونه توانستند به این عمل خود وجهه دینی و مذهبی بپوشانندبه طوری که امر را بر عده زیادی از مسلمینی که خود را پیرو رسول خدا صلّی الله علیه و آله و دوستدار اهل بیت آن حضرت می دانند مشتبه کرده و خود را تبرئه کنند. تا با شناخت طرز تفکر آنان دراین رابطه هوشیاری خود را در برابر خطرات و تهدیدهایی از این قبیل بالاتر ببریم. علی بن نایف در کتاب خود تحت عنوان «آیا لعن یزید جایز  است؟»  

 در ضمن برشمردن دلایلی که از طرف دیگران برای جواز لعن   یزید آورده است می گوید: دومین دلیلی که با آن بر جواز لعن یزید استدلال کرده اند این است که یزید سبب قتل حسین رضی الله عنه بوده است. و بعد در جواب از آن می گوید:«جواب از این شبهه: قول پسندیده و صواب این است که یزید بن معاویه هیچ دخالتی در قتل حسین رضی الله عنه نداشته است و این دفاع از شخص یزید نیست بلکه حقیقتی است، چرا که یزید عبید الله بن زیاد را برای این فرستاد تا مانع رسیدن حسین به کوفه شود و ابداً امر به کشتن او نکرده بود، بلکه از این بالاتر این که خودحسین نسبت به یزید حسن ظن داشت تا جایی که گفت: مرا رها کنید تا به پیش یزید بروم و دستم را دردست او بگذارم!!! » و بعد برای تأیید سخن خود ازابن صلاح نقل می کند که : این که یزید امر به قتل حسین رضی الله عنه کرده باشد، نزد ما، صحیح نیست و آمر به قتل او عبید الله والی عراق بوده است!  همچنین از ابن تیمیه نقل می کند که: یزید امر به قتل نکرده بود و فقط از عبید الله خواسته بود که مانع ورود حسین به عراق شود و هرگز اهل بیت حسین را به اسارت نگرفت بلکه بعد از برپایی مجلس عزا درکاخ خود برای حسین ،آنان را با احترام به مدینه برگرداند و تمام روایاتی که در کتابهای شیعیان در مورد اسارت و غارت و... آمده نه تنها دروغ و باطل است بلکه بنی امیه بسیار از بنی هاشم احترام می گرفتند هرگز هیچ زن هاشمی به اسارت گرفته نشد!! (1)   شگفتا که چگونه این افراد مطالب موجود در این باره را که در کتابهای خود آنان است نادیده می گیرند و سعی در مخفی نگه داشتن آن دارند. ابن اثیر در الکامل ، طبری در تاریخ خود، بلاذری در انساب الاشراف نقل کرده اند که: یزید به ولید در کاغذی که همانند گوش یک موش بود نوشت:

اما بعد فخذ حسیناً و عبدالله بن عمر و عبید الله ابن زبیر بالبیعة اخذاً شدیداً لیس فیه رخصة حتی یبایعوا و السلام. اما بعد ، پس، از حسین و عبد الله بن عمر و عبد الله بن زبیر بیعت بگیر و در این بیعت گرفتن، شدت عمل داشته باش وهیچ رخصتی در کار آنان نیست مگر اینکه حتماً باید بیعت کنند. و السلام. (2) باید از مدافعین یزید  بن معاویه سؤال شود آیا این طور فرمان دادن به کسی در امر بیعت، فرمان به قتل او، در صورت سرباز زدناز بیعت ، نیست و آیا این بیعت چگونه بیعتی است که هیچ رخصتی در آن نمی باشد؟! مگر مملکت آنروز تحت حاکمیت یزید نبود و مگر سران قبائل به نیرنگ معاویه با یزید بیعت نکرده بودند؟! پس بیعت این چند نفر معدود چه تأثیری در حکومت یزید داشت که مصرّانه از عبید الله می خواهد تا به هر قیمتی از آنان بیعت گرفته شود بهتر است جواب این سؤال را از کتاب البدایة والنهایة طبری نقل کنیم : اینکه حسین بایزید بیعت نکرد مقصودش این بود که عدم مشروعیت حکومت اموی را به گوش همگان برساند، و این شروعیت دقیقاً همان چیزی بود که دستگاه اموی به شدت به آن محتاج بود و به همین خاطر آن نامه را به والی خود در مدینه نوشت و به او فرمان أکید داد تا ازحسین و آن چند نفر به هر صورتی که هست بیعت بگیرد. (3) (4)  و اما انکار واقعه جنایت باری که توسط لشکر یزید در مدینه اتفاق افتاد از جانب ابن تیمیه :ظاهراً ایشان فراموش کرده اند که درجایی دیگر ابن تیمیه به این مطلب اعتراف کرده اند و عجیب آنکه نقل کننده آن هم خود ابن نایف است!! آنجا که می گوید: 

و قول سوم درباره یزید آن است که وی پادشاهی بوده از ملوک مسلمین که دارای یک سری خوبی ها و سیئاتی بوده است و در خلافت عثمان متولد شد و کافر نبود و لیکن به سبب او یک سری حوادث مانند واقعه قتل حسین و آنچه که نسبت به اهل مدینه انجام داد اتفاق افتاد(5) و صحابی نبود و از اولیای الهی نیز نبود و این حرف عموم اهل عقل و علم و سنت و جماعت است. (6) البته درین باب فقط یک سؤال مطرح می کنیم و رد می شویم و آن اینکه اگر یزید صحابی نبود و جزء اولیای الهی نیز محسوب نمی شد و دارای اعمال خوب و بد بوده پس چرا عده ای سعی در تبرئه او از جنایت وی نسبت به حسین بن علی علیهما السلام دارند؟!! جواب این سؤال با شما!!

 دیگر آن که ابن نایف می گوید: غزالی در مورد جواز لعن قاتل حضرت می گوید: آیا لعن قاتل یا آمر به قتل حسین جایز است؟ باید بگوییم :خیر چون که این امر برای ما ثابت نشده است و بدون تحقیق نمی توان نسبت ناروایی را به سلمان داد و اگر هم بپذیریم که یزید قاتل حسین است یا قتل او به امر یزید بوده و او از قتلش خوشحال شده ، باز هم هیچ کدام ازین موارد موجب کفر یزید نمی شود بلکه حداکثر موجب فسق اوست و لعن او باز هم جایز نیست چرا که ما نمی دانیم قاتل حسین با توبه از دنیا رفته است یا بدون توبه !! پس بهتر این است که در این مورد سکوت کنیم چرا که در سکوت خطری نیست!!!(7) بله، تنهابا سکوت است که می توان عاملان اصلی واقعه عاشورا درکربلا را تبرئه و کشته شدن سید الشهداء علیه السلام راتوجیه کرد! آیا این سکوت فریادی در تأیید مسببین حادثه جانسوز کربلا نیست؟ قضاوت درباره این سخن سخیف غزالی با شما !   وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُون آنها که ستم کردند به زودى خواهند دانست که بازگشتشان به کجاست!(8)

 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

1. الخلاصة فی بیان رأی شیخ الإسلام ابن تیمیة رحمه الله  بالرافضة.ص151.

 

 
 2. تاریخ طبری، باب خلافة یزید بن معاویة- أنساب الأشراف بلاذری- ابن اثیر،الکامل فی التاریخ. باب ذکربیعة یزید.
 
3. البدایة والنهایة، جزء 8 .ص 157 .
4. عمر بن عبد العزیز، معالم التجدید والإصلاح الراشدی  على منهاج النبوة.ج 2 .ص 208 مؤلف : علی حمد محمد الصلابی.
 
5. از جمله کسانی که واقعه مدینه وعروف به واقعه حره را در کتابهای خود آورده اند واقدی، بلاذری،ذهبی و ابن جوزی می باشند.
 
6. الخلاصة فی بیان رأی شیخ الإسلام ابن تیمیة رحمه الله بالرافضة.ص148- علی بن نایف الشحود.
 
7. الخلاصة فی بیان رأی شیخ الإسلام ابن تیمیة رحمه الله بالرافضة.ص151- علی بن نایف الشحود.
 
8. سوره شعراء، آیه227.

نوشته شده در پنج شنبه 89/10/9ساعت 4:0 عصر توسط <رهگذر> نظرات ( ) |


Design By : Pichak