کد صلوات شمار برای وبلاگ
//--> آیا انبیاء الهی علیهم السلام همان نوابغ روزگارند؟ - مائــده الهی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























مائــده الهی

                        بسم الله الرحمن الرحیم

انسانها از جهت هوش و استعداد دارای مراتب متفاوتی هستند و با یکدیگر فرق دارند. این هوش و استعداد تابع عوامل مختلفی است که هر کس بیشتر، شرائط و عوامل رشد برای او مهیا  باشد از قوه فهم و درایت بالاتری برخوردار خواهد بود.ضمن این که در این مورد نقش وراثت را هم نباید نادیده گرفت. در بین انسان ها افرادی بوده اند که از لحاظ نبوغ و استعداد، در مرتبه بالائی از فهم و درک عقلی بوده اند به طوری که در مدت زمان کم، مراتب علمی والا و مهمی را طی می کرده اند. شیخ الرئیس ابوعلی سینا از جمله این افراد است.

 در اینجا این سؤال به ذهن انسان خطور می کند که آیا انبیای الهی علیهم السلام که از جانب خداوند متعال برای ادای وظیفه سنگین رسالت تعیین می شده اند از بین این گونه افراد و نوابغ بوده اند ؟ آیا یکی از شرائط پیامبر شدن نبوغ بوده یا آنان بعد از منصوب شدن به این مقام، نبوغ و هوش سرشار هم به آنان داده می شده است؟ و اصلاً چه ارتباطی بین نبوغ و نبوت برقرار است؟ حقیقت این است که انسان ها هر چند دارای هوش و استعداد بالائی باشند اما مصون از اشتباه نیستند چرا که « اشتباه جائی رخ می دهد که انسان به وسیله یکی از حواس خود با واقعیتی ارتباط پیدا می کند و یک سلسله صورت های ذهنی از آنها در ذهن خود تهیه می کند و آنها را مورد تجزیه و ترکیب قرار می دهد و آنگاه آنها را با واقعیت های خارجی تطبیق می کند، که اشتباه در همین مرحله تطبیق و ترتیب این صورتها رخ می دهد. اما وقتی انسان با خود واقعیت مواجه بود نه با صورتی ذهنی از آن، دیگر خطا و اشتباه  معنی ندارد. پیامبران الهی به وسیله وحی، از درون خود، با واقعیت هستی ارتباط و اتصال دارند. و هیچ گاه در متن واقعیت اشتباه رخ نمی دهد.

مثلًا اگر ما صد دانه تسبیح را در ظرفى بریزیم و باز صد دانه دیگر را، و این عمل را صد بار تکرار کنیم،ممکن است ذهن ما اشتباه کند و خیال کند این عمل نود و نه بار و یا صد و یک بار تکرار شده است، اما محال است که خود واقعیت اشتباه کند و با اینکه عمل بالا صد بار تکرار شده است مجموع دانه‏ها کمتر یا بیشتر بشود. انسانهایى که از نظر آگاهی ها در متن جریان واقعیت قرار مى‏گیرند و با بُنِ هستى و ریشه وجود و جریانها متصل و یکى مى‏شوند، دیگر از هرگونه اشتباه مصون و معصوم خواهند بود. از همین جا مى‏توان به تفاوت پیامبران و نوابغ پى برد. نوابغ افرادى هستند که نیروى فکر و تعقل و حسابگرى قوى دارند؛ یعنى از راه حواس خود با اشیاء تماس مى‏گیرند و با نیروى حسابگر عقل خود بر روى فراورده‏هاى ذهنى خود کار مى‏کنند و به نتیجه مى‏رسند و احیاناً خطا مى‏کنند.

 پیامبران الهى علاوه بر برخوردارى از نیروى خرد و اندیشه و حسابگری هاى ذهنى، به نیروى دیگرى به نام وحى مجهزند و نوابغ از این نیرو بى‏بهره‏اند و به همین جهت به هیچ وجه نمی توان پیامبران را با نوابغ مقایسه کرد، زیرا مقایسه هنگامى صحیح است که کار هر دو گروه از یک نوع و از یک سنخ باشد، اما آنجا که از دو نوع و دو سنخ است مقایسه غلط است. مثلًا صحیح است که قوّه بینایى و یا قوّه شنوایى و یا قوّه فکر دو نفر را با هم مقایسه کنیم، اما صحیح نیست که قوّه بینایى یک نفر را با قوّه شنوایى یک نفر دیگر مقایسه کنیم و بگوییم کدام یک قوى‏تر است. نبوغ نوابغ مربوط است به نیروى تفکر و اندیشه بشرى، و فوق‏العادگى پیامبران مربوط است به نیروى دیگرى به نام وحى و اتصال به مبدأ هستى، و از این جهت قیاس گرفتن آنها با یکدیگر اشتباه است.»(1)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
  1. برگرفته از مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏2، ص: 160،با تغییر و تخلیص.

نوشته شده در چهارشنبه 90/11/5ساعت 9:12 صبح توسط <رهگذر> نظرات ( ) |


Design By : Pichak