کد صلوات شمار برای وبلاگ
//--> به استقبال غدیر خم - مائــده الهی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























مائــده الهی

                                        بسم الله الرحمن الرحیم
محل غدیر خم

یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرین‏

 اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً(به مردم) برسان! و اگر نکنى، رسالت او را انجام نداده‏اى! خداوند تو را از(خطرات احتمالى) مردم، نگاه می ‏دارد؛ و خداوند، جمعیّت کافران(لجوج) را هدایت نمى‏کند. (مائده 67)

آیات قرآن کریم که بر رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده است هر کدام بیانگر شأن نزول و یا فضای نزول آن زمان می باشد که در سایر زمانها نیز کاربرد داشته است. از میان آیاتی که بر پیامبر اعظم نازل گشت آیه ی 67 سوره ی مائده معروف به آیه ی تبلیغ می باشد. در این نوشتار مختصر بنا داریم تا شأن نزول این آیه ی شریفه را ابتدا از نظر شیعه و بعد از نظر اهل تسنن بررسی کنیم تا در خلال آن بیشتر به تحریف نه لفظی بلکه معنوی و مصداقی قرآن که توسط غیر شیعه انجام گرفت پی ببریم.

شأن نزول آیه از نظر شیعه

شیعه  معتقد است که این آیه در هجدهم ذیحجه سال دهم هجری، آخرین سال عمر شریف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم درباره مسئله جانشینی امیرالمومنین علیه السلام بعد از آن حضرت نازل شد و این قول در میان شیعه هیچ مخالفی ندارد و همه بر آن متفقند.

شأن نزول آیه از نظر اهل تسنن

در میان اهل سنت راجع به شأن نزول این آیه اختلاف است که ما در اینجا تنها گفتار فخر رازی درباره آن را می آوریم و قضاوت را به شما خواننده محترم واگذار می کنیم.«فخر رازى» که تعصب او در مسائل خاص مذهبى معروف و مشهور است براى کم‏اهمیت دادن شأن نزول مذکور، آن را دهمین احتمال آیه قرار داده و 9 احتمال دیگر- که غالباً بسیار سُست، واهى و بى‏ارزش است- را قبل از آن آورده است! وی ضمن تحریف محتواى آیه، شأن نزول آیه را نیز تحریف کرده و می نویسد :

         «خداوند، به پیامبر امر کرد که نظر به عده کم اعتدال پیشگان و کثرت طغیانگران نکند و از ناخشنودی آنان بیمی نداشته باشد از این جهت فرمود: (بَلِّغْ أی و اصبر على تبلیغ ما أنزلته إلیک من کشف أسرارهم و فضائح أفعالهم، فإن اللَّه یعصمک من کیـدهم و یصونک من مکرهم.) (1)در اینجا فخر رازی( بلّغ) را به معنی( اصــبر) یعنی «صبرکن» گرفته است که این نوعی تحریف در معنی لغوی یک کلمه است چرا که در هیچ کتاب لغتی دیده نشده که بلّغ که به معنی برسان است در معنای صبر کن، به کار رفته باشد.»وی روایتی را نیز از پیامبر در تایید سخن خود نقل می کند: روى الحسن عن النبی- صلى اللَّه علیه و سلم- قال: «إن اللَّه بعثنی برسالته فضقت بها ذرعا و عرفت أن الناس یکذبونی و الیهود و النصارى و قریش یخوفونی، فلما أنزل اللَّه هذه الآیة زال الخوف بالکلیة» (خداوند مرا به رسالت خود مبعوث گردانید پس نسبت به آن احساس عجز کردم و دانستم که مردم مرا تکذیب می کنند و از جانب یهود و نصارا و قریش نیز خوف داشتم پس وقتی خداوند این آیه را فرستاد ترس من به طور کامل برطرف شد.)

          البته با توجه به زمان نزول آیه در اواخر عمر شریف آن حضرت، نکات مبهمی در این روایت به چشم می خورد که وجود آثار وضع در روایت را تاییـد می کند از جمله این که فخـر رازی توضیح نداده است که چطـور حضـرت در اواخر رسـالت خود از یهود و نصارا و قریش و تکذیب مردم ترسیده اند با وجـود افراد زیادی که  تا آن زمان به دین اسلام گرویده بودند و قاعدتاً در اول بعثت خود باید از بارگران رسالت احساس عجز کنند نه در آخر آن. فخر رازی در ادامه تفسیر آیه تحت عنوان «مساله سوم» ده قول از مفسران را درباره شان نزول این آیه مطرح می کند که بیشتر آنها بسیار سست و بی ارزشند و دهمین قول را به صورت قیل مطرح می کند که کنایه از عدم قبول آن قول است.

در اینجا همه این اقوال را به صورت فشرده می آوریم و قضاوت را به خواننده واگذار می کنیم. اسباب نزول آیه تبلیغ بنا بر نقل و نظر فخر رازی:

1- (درباره وعده حفظ خداوند به پیامبر به خاطر افشاگری پیامبر) راجع به رجم و قصاص در آیین یهود نازل شده.

2- یهود نسبت به دین عیبجویی و استهزاء می کرد و پیامبر سکوت اختیار کرده بود پس این آیه نازل شد.

3- وقتی آیه تخییر نازل شد و خداوند زنان پیامبر را مخیر گردانید بین ماندن با پیامبر و جدا شدن از او ، پیامبر از ترس اینکه مبادا آنان دنیا را بر ماندن با پیامبر ترجیح دهند آیه تخییر را به زنان خود ابلاغ نکرد پس آیه تبلیغ نازل شد( و ترس پیامبر برطرف گردید.)(1)

4- درباره قضیه زید و زینب بنت جحش(2) نازل شده.عایشه گفته است : هر کس گمان می کند رسول

خدا چیزی از وحی را مخفی می کرده دروغ و تهمت بزرگی به خدا نسبت داده. خداوند فرموده : ای رسول  برسان و اگر پیامبر چیزی از وحی را ( می خواست) مخفی کند این قسمت را مخفی می کرد وَ تُخْفِی فِی نَفْسِکَ مَا اللَّهُ مُبْدِیهِ «(3)؛و در دل چیزى را پنهان مى‏داشتى که خداوند آن را آشکار مى‏کند» 

5- در مورد جهاد نازل شده. چراکه منافقین نسبت به جهاد، کراهت داشتند و از این جهت پیامبر بعضی اوقات از برانگیختن و ترغیب آنان به جهاد امساک می کرد.

6- وقتی آیه «وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ...(4) ؛ (به معبود) کسانى که غیر خدا را مى‏خوانند دشنام ندهید، مبادا آنها(نیز) از روى(ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند! اینچنین براى هر امّتى عملشان را زینت دادیم سپس بازگشت همه آنان به سوى پروردگارشان است؛ و آنها را از آنچه عمل مى‏کردند، آگاه مى‏سازد(و پاداش و کیفر مى‏دهد)» نازل شد از آن پس دیگر پیامبر عیب خدایان دروغین آنان را نمی گفت پس آیه تبلیغ نازل شد و خداوند فرمود بلّغ یعنی معایب خدایان آنان را بگو و آنها را از مشرکین مخفی نکن و خداوند تو را از شر آنهاحفظ می کند.

7- راجع به حقوق مسلمین نازل شده. و این بدین صورت بود که وقتی پیامبر در حجه الوداع شرایع و مناسک را بیان کرد خطاب به مردم فرمود: هل بلغت؟ آیا رساندم؟ گفتند آری پس حضرت فرمود خداوندا پس تو شاهد باش.

8- روایت شده پیامبر در یکی از سفرهای خود زیر درختی خوابیده و شمشیر خود را به آن درخت آویزان کرده بود.شخص اعرابی بالای سر حضرت آمد و در حالی که پیامبر خواب بود شمشیر او را برداشت و از نیام کشید و گفت: ای محمد چه کسی تو را از دست من محافظت می کند؟ پس حضرت فرمود: الله. در این هنگام اعرابی دستش لرزید و شمشیر از دستش افتاد و چنان سرش به آن درخت ،کوبیده شد که مغزش متلاشی گردید. پس خداوند آیه تبلیغ را نازل نمود و بیان کرد که پیامبر را از شر مردم حفظ می کند.

9- ترسی از قریش و یهود و نصارا در دل پیامبر بود پس خداوند با این آیه آن هیبتی که از قریش و یهود و نصارا در دل حضرت بود را زایل کرد.

10- این آیه درباره فضیلت علی بن ابیطالب- علیه السلام- نازل شده است و وقتی این آیه نازل شد پیامبر دست او را گرفت و فرمود: هر کس من مولای او هستم پس علی مولای اوست خدایا دوست دار و یاری کن هر کس را که علی را دوست دارد و دشمن باش نسبت به کسی که با او دشمن است. پس عمر با او ملاقات کرد و گفت: گوارا باد برایت ای پسر ابوطالب (از الآن) تو مولای من و مولای هر زن و مرد مومن گردیدی. و این شأن نزول گفتار ابن عباس و براء بن عازب و محمد بن علی می باشد.(5)

فخر رازی پس از نقل ده شان نزول برای آیه تبلیغ بدون تعرض نسبت به بطلان و یا ضعف آنها، قول مختار خود را این گونه بیان می کند:« و اعلم أن هذه الروایات و إن کثرت إلا أن الأولى حمله على أنه تعالى آمنه من مکر الیهود و النصارى، و أمره بإظهار التبلیغ من غیر مبالاة منه بهم، و ذلک لأن ما قبل هذه الآیة بکثیر و ما بعدها بکثیر لما کان کلاما مع الیهود و النصارى امتنع إلقاء هذه الآیة الواحدة فی البین على وجه تکون أجنبیة عما قبلها و ما بعدها.»

و بدان که اگر چه روایات درباره شان نزول این آیه زیاد است ولی حمل این آیه بر این که خداوند پیامبر را از مکر یهود و نصارا در امان داشت و او را امر کرد که بدون هیچ گونه ترس و ملاحظه ای از یهود و نصارا تبلیغ رسالت خود را آشکار کند اولی و مناسبتر به نظر می رسد به دلیل این که آیات زیادی هم قبل و هم بعد از این آیه راجع به یهود است و تنها این یک آیه در بین آن آیات راجع به موضوعی دیگر باشد و فاصله بیندازد ممتنع و بعید است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زینَتَها فَتَعالَیْنَ أُمَتِّعْکُنَّ وَ أُسَرِّحْکُنَّ سَراحاً جَمیلا اى پیامبر! به همسرانت بگو: «اگر شما زندگى دنیا و زرق و برق آن را مى‏خواهید بیایید با هدیه‏اى شما را بهره‏مند سازم و شما را بطرز نیکویى رها سازم! (احزاب 28)
2. داستان ازدواج زینب بنت جحش (دختر عمّه پیامبر گرامى اسلام) با زید بن حارثه برده آزاد شده پیامبر- صلّى اللّه علیه و آله-: قبل از زمان بعثت و بعد از آن که خدیجه با پیامبر صلّى اللّه علیه و آله ازدواج کرد خدیجه برده‏اى به نام «زید» خریدارى نمود که بعدا آن را به پیامبر -صلّى اللّه علیه و آله -بخشید و حضرت او را آزاد فرمود، و چون طائفه‏اش او را از خود راندند پیامبر- صلّى اللّه علیه و آله- نام «فرزند خود» بر او نهاد.
هنگامى که پیامبر- صلّى اللّه علیه و آله- تصمیم گرفت براى «زید» همسرى برگزیند از «زینب بنت جحش» که دختر «امیه» دختر «عبد المطلب» (دختر عمّه‏اش) بود براى او خواستگارى نمود «زینب» نخست چنین تصور مى‏کرد که پیامبر- صلّى اللّه علیه و آله -مى‏خواهد او را براى خود انتخاب کند، خوشحال شد و رضایت داد، ولى بعدا که فهمید خواستگارى از او براى «زید» است، سخت ناراحت شد و سر باز زد، برادرش «عبد اللّه» نیز با این امر به سختى مخالفت نمود. در اینجا بود که آیه نازل شد و به امثال زینب و عبد اللّه هشدار داد که آنها نمى‏توانند هنگامى که خدا و پیامبرش کارى را لازم مى‏دانند مخالفت کنند، آنها که این مسأله را شنیدند در برابر فرمان خدا تسلیم شدند.اما این ازدواج دیرى نپایید و بر اثر ناسازگاریهاى اخلاقى میان طرفین، منجر به طلاق شد.سپس پیامبر براى جبران این شکست زینب در ازدواج، او را به فرمان خدا به همسرى خود برگزید.(بابایى،احمد على برگزیده تفسیر نمونه، ج‏3، ص: 612) 
3. احزاب،37                                                                          
4. انعام،108 
5. مفاتیح الغیب، ج‏12، ص: 399

 


نوشته شده در دوشنبه 91/8/8ساعت 4:52 عصر توسط <رهگذر> نظرات ( ) |


Design By : Pichak