مائــده الهی
بسم الله الرحمن الرحیم چقدر شما این حرف را قبول دارید؟ آیا اصلا این سخن تا چه حدی می تواند درست باشد؟ شاید شما از این حرف تعجب کرده باشید . تعجب نکنید . اول به زندگی خود رجوع کنید ببینید آیا عامل بسیاری از بیماری های تن و روان عدم اعتقاد به معاد نیست ؟ البته مسلماً منظور ما از بیماری ، همه انواع بیماری ها نیست . هیچ به این موضوع فکر کردید که معاد به زندگى مفهوم مىدهد. آیا یاد معاد باعث نشاط و سلامت روحی نیست؟ تصور کنید اگر ما زندگى این جهان را بدون جهان دیگر در نظر بگیریم چنین زندگی، بىمعنى و پوچ خواهد بود. اگر ما زندگى این جهان را بدون جهان دیگر در نظر بگیریم درست به این مىماند که زندگى دوران جنین را بدون زندگى این دنیا فرض کنیم. کودکى که در شکم مادر قرار دارد، و در این زندان محدود و تاریک ماهها زندانى مىشود اگر عقل و خردى داشته باشد و درباره زندگى جنینى فکر کند به راستى تعجّب خواهد کرد. چرا من در این زندان تاریک محبوسم؟ چرا باید در میان آب و خون دست و پا زنم؟ آخر عمر من چه نتیجهاى خواهد داشت؟ از کجا آمدهام آمدنم بهر چه بود؟ امّا اگر به او آگاهى دهند که این یک دوران مقدّماتى است اعضاى تو در اینجا شکل مىگیرد، نیرومند مىشود، و آماده تلاش و حرکت در یک دنیاى بزرگ. بعد از گذشتن نه ماه، فرمان آزادى تو از این زندان صادر مىشود، در دنیایى گام مىگذارى که آفتاب درخشان و ماه تابان، درختان سرسبز و نهرهاى آب روان و انواع مواهب در آن است، آنگاه نفس راحتى مىکشد مىگوید، حالا فهمیدم فلسفه وجود من در اینجا چیست! و با آرامش خاطر دوران جنینی را طی می کند . این یک مرحله مقدّماتى است، این یک سکوى پرش است، این کلاسى است براى رسیدن به یک دانشگاه بزرگ. امّا اگر رابطه زندگى جنینى با زندگى این دنیا بریده شود همه چیز تاریک و بىمعنى و بدون نشاط خواهد شد، زندانى وحشتناک و بىهدف، زندانى آزاردهنده و بىنتیجه. *** در مورد رابطه زندگى این دنیا و جهان پس از مرگ نیز مطلب همین است. چه لزومى دارد ما هفتاد سال یا کمتر و بیشتر در این دنیا در میان مشکلات دست و پا زنیم؟ مدّتى خام و بىتجربهایم و تا خامى ما پخته شود ، عمر تمام است! مدّتها باید تحصیل علم و دانش کنیم، هنگامى که از نظر معلومات پخته مىشویم برف پیرى بر سر ما نشسته! تازه براى چه زندگى مىکنیم، خوردن غذا، پوشیدن لباس، و خوابیدن؟ این زندگى تکرارى را دهها سال ادامه دادن ؟ آیا به راستى این آسمان گسترده، این زمین پهناور و این همهمقدّمات، این همه تحصیل علم و اندوختن تجربه، این همه استادان و مربیان، همه براى همان خوردن و نوشیدن و لباس پوشیدن و این زندگى تکرارى است. این جاست که پوچى زندگى براى آنها که معاد را قبول ندارند قطعى مىشود، چرا که نمىتوانند این امور کوچک را هدف زندگى بشمارند، و به عالم پس از مرگ هم که ایمان ندارند. لذا دیده مىشود که گروهى از آنها دچار افسردگی شده و دست به خودکشى برای نجات از چنین زندگى پوچ و بىمعنى مىزنند. امّا اگر باور کنیم که دنیا «مزرعه» اى براى آخرت است، دنیا کشتزارى است که باید در آن بذرافشانى کنیم و محصول آن را در یک زندگى جاویدان و ابدى برگیریم. دنیا «دانشکدهاى» است که باید در آن آگاهى کسب کنیم، خود را براى زندگى در یک سراى جاوید آماده سازیم، دنیا «گذرگاه و پلى» است که باید از آن عبور کنیم. در این صورت زندگى دنیا نه تنها پوچ و نامفهوم نخواهد بود، بلکه مقدّمهاى مىشود براى یک زندگى جاودانى و ابدى که هر چه در راه آن تلاش کنیم کم است. آرى این چنین است که ایمان به معاد به زندگى انسان مفهوم مىدهد و او را از «اضطراب» و «نگرانى» و «پوچى» رها مىسازد و مرگ پلی است برای رسیدن به همه خوبی هایی که بر اثر اعتقاد به معاد، -یعنی زندگی پس از مرگ- برای خود فراهم کرده ایم.(1) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1. با استفاده از کتاب پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان تألیف حضرت آیة الله مکارم شیرازی حفظه الله تعالی.
Design By : Pichak |