مائــده الهی
بسم الله الرحمن الرحیم عید نوروز ، عید تکوینی یا عید تشریعی ؟! «عید» در لغت از ماده «عود» به معنى بازگشت است، و لذا به روزهائى که مشکلاتى از قوم و جمعیتى بر طرف مىشود و بازگشت به پیروزىها و راحتىهاى نخستین مىکند، «عید» گفته مىشود، و در اعیاد اسلامى به مناسبت این که در پرتو اطاعت یک ماه مبارک رمضان و یا انجام فریضه بزرگ حج، صفا و پاکى فطرى نخستین به روح و جان باز مىگردد، و آلودگىها که بر خلاف فطرت است، از میان مىرود، «عید» گفته شده است.و از آنجا که روز نزول «مائده» روز بازگشت به پیروزى، پاکى و ایمان به خدا بوده است حضرت مسیح علیه السلام آن را «عید» نامیده. و همان طور که در روایات وارد شده نزول مائده در روز یکشنبه بوده ( 1) و شاید یکى از علل احترام روز یکشنبه، در نظر مسیحیان نیز همین بوده است.و اگر در روایتى که از امیر المؤمنین علیه السلام نقل شده مىخوانیم: کُلُّ یَوْمٍ لا یُعْصَى اللَّهُ فِیهِ فَهُوَ یَوْمُ عِیدٍ: «هر روز که در آن معصیت خدا نشود روز عید است». ( 2)نیز، اشاره به همین موضوع است؛ زیرا روز ترک گناه، روز پیروزى، پاکى و بازگشت به فطرت نخستین است.(3)
توضیح مطلب این که عید بر دو نوع است: عید «تشریعى» و عید «تکوینى».عید تشریعى عیدى است که خداوند آن را عید قرار داده و حتماً مقارن با یک پیروزى است. گاه پیروزى بر هواى نفس، مثل عید سعید فطر که در ماه مبارک رمضان انسان بر هواى نفس خویش غلبه مىکند. و گاه موفقیّت در انجام مناسک حجّ، مثل عید سعید قربان، و گاه پیروزى در نصب امامِ شایسته و تحقّق ولایت که در عید غدیر متبلور است. امّا عیدهاى تکوینى نوعى بازگشت به جهان طبیعت است، مانند عید نوروز که یک عید کاملًا طبیعى است. با توجّه به توضیح بالا، حضرت امیر المؤمنین علیه السلام هر روزى را که انسان موفّق شود بر هواى نفس خویش غلبه کند و از اطاعت ابلیس و شیطان روى برتابد و دشمن بزرگ خویش را دشمن بگیرد و در یک کلمه عصیان نکند، آن روز را عید مىداند.با توجّه به این روایت و توضیحاتى که گذشت، عید نوروز مىتواند یک عید باشد، ولى نه به عنوان یک عید تشریعى. و روایاتى که در این زمینه وارد شده روایات معتبرى نیست . عید نوروز جنبههاى مثبت و منفى متعدّدى دارد، جنبههاى مثبت آن نظافت، صله رحم، کمک به اقشار ضعیف و کم در آمد و مانند آن است. و جنبههاى منفى آن، مراسم خرافى چهارشنبه سورى، سیزدهبدر، تشریفات کمرشکن، چشم و هم چشمى، مسافرتهاى گناهآلود، شکستن مرز محرمیّتها و امثال آن مىباشد. حال اگر به جنبههاى مثبت آن پرداخته شود و از جنبههاى منفى آن اجتناب گردد، طبق روایت فوق عید نوروز طبیعى، عید تشریعى هم مىشود و اگر خداى ناکرده بر عکس شود، از منظر حضرت امیر المؤمنین علیه السلام چنین روزى عید نخواهد بود. جالب این که اسلام در برخورد با این آداب و رسومى که مردم به آن اعتقاد داشتهاند سعى کرده با هدایت آن به سمت جهات مثبت، یا تفسیرى نو از آن، جنبههاى منفى آن را از بین ببرد؛ مثلًا این سخن که «فلان زن بدقدم است!» را اسلام به شکل خاصّى تفسیر و از آن استفاده کرده است. در روایتى مىخوانیم: «مِنْ بَرَکَةِ الْمَرْأَةِ قِلَّةُ مَهْرِها وَ مِنْ شُوْمِها کَثْرَةُ مَهْرِها؛ زنانى خوشقدم هستند که مهریّهاى سبک داشته باشند و زنانى بد قدم هستند که مهریه آنها سنگین باشد» (4)(5) هنوز بسیارند کسانى که نعل اسب را سبب خوشبختى، روز سیزده را سبب بدبختى. پریدن از روى آتش را در بعضى از شبهاى سال سبب خوشبختى، و آواز خواندن مرغ را سبب بدبختى. پاشیدن آب را پشت سر مسافر سبب خوشبختى و رد شدن زیر نردبان را سبب بدبختى، و حتى آویزان کردن خرمهره را به خود یا به وسیله نقلیه سبب خوشبختى و عطسه را نشانه بدبختى در انجام کار مورد نظر مىدانند و امثال این خرافات که در شرق و غرب در میان اقوام و ملل مختلف فراوان است.(6) این موضوع اختصاصى به عصر جاهلیت نداشت، امروز هم در میان بسیارى از ملتها وجود دارد، و شاید یکى از عوامل اصلى اشاعه و انتقال خرافات از نسلى به نسل دیگر محسوب مىشود.گویا مرگ یک نوع مصونیت و قداست براى گذشتگان ایجاد مىکند و آنها را در هالهاى از احترام و تقوا فرو مىبرد!شک نیست که روح قدردانى و رعایت اصول انسانى ایجاب مىکند پدران، اجداد و نیاکان محترم شمرده شوند، اما نه به این معنى که آنها را معصوم از خطا و اشتباه بدانیم، و از نقد و بررسى افکار و آداب آنها خوددارى کنیم، و از خرافات آنها کور، کورانه تبعیت نمائیم. زیرا این عمل، در واقع یک نوع بتپرستى و منطق جاهلى است، بلکه باید در عین احترام به حقوق و افکار و سنتهاى مفیدشان، سنن غلط آنها را به شدت در هم شکست، به خصوص این که نسلهاى آینده بر اثر گذشت زمان و پیشرفت علم و دانش و تجربیات بیشتر معمولًا از نسلهاى پیشین داناتر و باهوشترند، و هیچ عقل و خردى اجازه «تقلید کورکورانه» از گذشتگان را نمىدهد. عجب این است که: بعضى از دانشمندان و حتى اساتید دانشگاه را مىبینیم که از این نقطه ضعف بر کنار نمانده و گاهى با کمال شگفتى به خرافات مضحکى همچون «پریدن از روى آتش» در روزهاى آخر سال تن در مىدهند و میل دارند آتشپرستى نیاکان را به نوعى زنده کنند که در حقیقت منطقى جز منطق اعراب زمان جاهلیت ندارند.(7)
Design By : Pichak |