کد صلوات شمار برای وبلاگ
//--> افسردگی و درمان آن در قرآن - مائــده الهی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























مائــده الهی

نمایش تصویر در وضیعت عادی

قرآن مردم را از لحاظ شخصیتی به سه دسته مومن، کافر و منافق تقسیم کرده است. (1) هر یک از این انواع سه گانه، خصوصیات اصلی و عمومی ویژه خودرا دارد که از دو نوع دیگر جدایش می سازد. از آنجا که قرآن کتاب عقیده و هدایت است این گونه تقسیم بندی با اهداف آن نیز هماهنگ است. این تقسیم بندی هم چنین نشان می دهد که عامل اصلی ارزشیابی شخصیت از نظر قرآن عقیده است. 

قرآن بیان می دارد که عدم تعادل شخصیتی انسان موجب می شود که به گروه منافقان و کافران بپیوندد. کفر و نفاق از منظر قرآن یک بیماری است. به این معنا که شخصیت کافر و منافق، یک شخصیت نامتعادل و بیمار است. این بیماری روحی و روانی است که تاثیر خود را در جسم انسان نیز نشان می دهد. کافران و منافقان دچار بیماری های روحی و روانی هستند و تنها در صورتی درمان می شوند که به نسخه اعتدال بخش قرآن عمل نمایند. اگر گروهی از مومنان نیز دچار بیماری های روحی و روانی هستند، علت و عامل آن را باید در عدم عمل به نسخه قرآنی جستجو کرد. هرکس به نسخه شفابخش قرآن پای بندتر باشد از بیماری های روانی رسته تر است. بنابراین مومنان باید کوشش نمایند تا با بهره گیری از قرآن به  اعتدال و تعادل شخصیتی دست یابند.



نقش ایمان در کاهش اضطراب

در سال های اخیر کوشش های زیادی در زمینه روان درمانی افرادی که دچار بیماری های روانی و اضطراب های شخصیتی و عدم تعادل آن هستند، انجام شده است و در این زمینه روش های مختلفی برای روان درمانی پدید آمده است که هیچ کدام موفقیت مورد انتظار را درباره از میان بردن یا پیشگیری از بیماری های روانی کسب نکرده است. برخی از تحقیقات نشان می دهد که میانگین درمان از هفتاد درصد تجاوز نمی کند.

وانگهی حال عده ای از بیماران پس از درمان های روان درمانگران گاه بدتر هم شده و یا بیماری پس از مدتی عود کرده است. از این رو، گرایش و توجه بیشتر به دین برای سلامت روان و درمان بیماری های روانی درمیان روان شناسان و درمانگران روانی افزایش چشم گیری یافته است. آنان بر این باورند که «ایمان بدون شک مؤثرترین درمان بیماری های روانی به ویژه اضطراب و افسردگی است.» ویلیام جیمز فیلسوف و روان شناس آمریکایی می گوید:  همان طور که امواج خروشان اقیانوس نمی تواند آرامش ژرفای آن را برهم زند و امنیت آن را پریشان سازد، شایسته است که دگرگونی های سطحی و موقت زندگی، آرامش درونی انسان را که عمیقاً به خداوند ایمان دارد، برهم نزند، چرا که انسان متدین واقعی، تسلیم اضطراب نمی شود و توازن شخصیت خویش را حفظ می کند و همواره آماده مقابله با مسایل ناخوشایندی است که احتمالاً روزگار برایش پیش می آورد.

کارل یونک روانکاو می گوید: در طول سی سال گذشته افراد زیادی از ملیت های مختلف جهان متمدن، با من مشورت کردند و من صدها تن از بیماران را معالجه و درمان کرده ام، اما از میان بیمارانی که در نیمه دوم عمر خود به سر می برند- یعنی از سی و پنج سالگی به بعد- حتی یک بیمار را نیز ندیدم که اساساً مشکلش نیاز به گرایش دینی در زندگی نباشد. به جرأت می توانم بگویم که تک تک آنان به این دلیل قربانی بیماری روانی شده بودند که آن چیزی را که ادیان موجود در هر زمانی به پیروان خود می دهند فاقد بودند و تک تک آنان تنها وقتی که به دین و دیدگاه های دینی بازگشته بودند به طور کامل درمان شدند. (2)
بسیاری از روان شناسان متأخر بر نقش مؤثر ایمان به خدا تأکید می ورزند زیرا اعتماد به قدرت او موجب افزایش صبر و شکیبایی و تحمل سختی ها می شود و احساس امنیت و آرامش را در نفس انسانی مستقر می سازد و آسودگی درونی را پدید می آورد.
 قرآن نشان می دهد که ایمان به خدا، در درمان این گونه بیماری ها و تحقق احساس امنیت و آرامش و پیشگیری از اضطراب و بیماری های روانی ناشی از آن کاملاً موفق بوده است. باید توجه داشت که درمان معمولاً پس از ابتلای شخص به بیماری روانی شروع می شود، اما ایمان به خدا اگر از کودکی در نفس انسان استقرار یابد نوعی مصونیت و پیشگیری از آسیب بیماری های روانی به شخص می بخشد. قرآن، امنیت و آرامشی را که ایمان در نفس مؤمن ایجاد می کند چنین توصیف می کند: «تنها آنهایی که ایمان به خدا آورده و آن را به عبادت هیچ معبودی نیامیخته اند سزاوار آرامش، امنیت و طمأنینه هستند.» (3)

اصولاً آرامش، استقرار و امنیت نفس برای مؤمن متحقق می شود، زیرا ایمان راستینش به خداوند او را نسبت به کمک و حمایت و نظر و لطف خداوند امیدوار می سازد. مؤمنی که به خدا ایمان دارد از هیچ چیز در این دنیا نمی هراسد چون می داند تا خدا نخواهد هیچ شر و آزاری به او نمی رسد. (4) و تا خدا نخواهد هیچ انسان و یا قدرتی در دنیا قادر نیست به او ضرری رساند یا چیزی را از او منع کند، به همین دلیل مؤمن انسانی است که امکان ندارد ترس یا اضطراب بر او چیره شود. (5) از مرگ نمی هراسد و به آن با دیدی واقع بینانه می نگرد و آن را دروازه ای برای زندگی جاودانه می بیند. (6)روزی اش را در دست خدا می داند و درباره رزق و روزی اصولاً ترس و ناآرامی را نمی شناسد زیرا خدا را روزی دهنده می داند. (7) از مصیبت های روزگار و حوادث دهر نمی هراسد زیرا می داند که حوادث خوب یا بدی که برای مردم روی می دهد آزمایش خداوندی است. (8)مؤمن هرگز دچار اضطراب ناشی از گناه نمی شود، احساسی که بسیاری از بیماران روانی از آن رنج می برند این عدم اضطراب مؤمن معلول تربیت صحیح اسلامی اوست به گونه ای که دچار گناه نمی شود و پس از اشتباه و خطا خداوند را آمرزنده و غفار می یابد و توبه می کند. (9)

 اعتراف مؤمن به گناه و توبه به درگاه خداوندی او را از کوشش برای دور نگه داشتن فکر گناه از ذهن به منظور رهایی از ناراحتی روانی ناشی از احساس  گناه بازمی دارد. کسانی که ایمان ندارند برای دور نگه داشتن فکر گناه از ذهن به سرکوب ضمیر ناخودآگاه خود می پردازند. این سرکوب فکر گناه باعث نمی شود که آن نیروی انفعالی احساس پستی و حقارتی که همراه فکر گناه وجود داشته است نیز از میان برود. بنابراین نیروی انفعالی مزبور به شکل اضطرابی مبهم و پیچیده در انسان بروز می کند که باعث رنج و ایجاد تشنج روانی در شخص می شود و در نتیجه انسان سعی می کند با پناه بردن به عوارض برخی از بیماری های روانی از شدت آن بکاهد. اصولا روانکاوان می کوشند تا ضمیر ناخودآگاه را آشکار سازند و بیمار را به یادآوری مجدد آن کارها و مقابله با آ نها وادار می سازند تا به جای این که آنها را انکار کرده و با سرکوبشان از رودررویی با آنها فرار کنند، نوعی داوری و قضاوت عقلانی درباره آنها پیدا کنند، یعنی به صدور حکم درباره آنها بپردازند.

 به همین دلیل است که یادآوری گناه توسط مومن و اعتراف به آنها و استغفار و توبه باعث جلوگیری از سرکوب ناخودآگاه احساس گناه می شود، زیرا این گونه سرکوب کردن ایجاد اضطراب و بروز عوارض بیماری های روانی می گردد.
مومن احساس گناه را سرکوب نمی کند بلکه به آن اعتراف می کند و از خدا آمرزش می طلبد، از این رو مومن همواره دارای امنیت خاطر روانی و آرامش قلبی و احساس رضایت و آرامش خاطر است. (10)
فقدان ایمان به خدا موجب می شود که انسان دچار سرگردانی و پوچی شود. قرآن حالت تعارض و اضطراب و سرگردانی انسان فاقد ایمان را به حالت انسانی تشبیه می کند که حس نماید از آسمان فرو افتاده است و پرندگان او را در میان آسمان و زمین می ربایند یا تندبادی به مکانی دور پرتابش می کند.(11) ایمان به خدا تنها راه رهایی از اندوه و اضطراب (12) چنانکه فقدان آن سرانجامی جز اندوه، افسردگی، پوچی و خودکشی ندارد.

حتی مومن گاه در حالت خروج از تعادل شخصیتی- به دنبال اعراض از یاد خدا- دچار بحران های این چنینی می شود. از این رو خداوند بیان درمان و نسخه شفابخش خویش ذکر خدا را درمان نهایی هرگونه اضطرابی می داند: کسانی که از یاد خدا اعراض کنند در زندگی دچار سختی و تنگی می گردند. این تنگنا در ابعاد جسمی، مالی، جانی و روانی خود رانشان می دهد.(13)

روش های ایجاد تعادل شخصیت
یکی از روش های درمانی بیماری های روحی و روانی را قرآن ارتباط با مومنان برمی شمارد (14) زیرا احساس وابستگی فرد به گروه و از میان رفتن احساس انزوا و تنهایی و توجه به نقش فعال خود در جامعه، دارای اهمیت زیادی در سلامت روانی انسان است. بسیاری از روان درمانگران به اهمیت روابط انسانی به منظور تامین سلامت روانی توجه کرده اند. وابستگی فرد به گروه و دوستی گروه نسبت به فرد و ارتباط انسان میان آن ها از عوامل مهمی است که به تشکیل شخصیتی سالم و تحقق امنیت خاطر و آرامش انسان کمکی شایان می کند.

قرآن روش های چندی در روان درمانی پیش گرفته است که مهم ترین آنها ایجاد تعدیل یا تغییر در شخصیت و رفتار است. از این رو نخست به تعدیل یا تغییر افکار و گرایش های فکری آنها اقدام می کند، چرا که رفتار انسان به مقدار زیادی تحت تاثیر افکار و گرایش او قرار دارد. به همین دلیل است که هدف اساسی روان درمانی را تغییر نوع تفکرات بیماران روانی درباره خود، هستی، مردم و زندگی، مشکلات و اهداف زندگی دانسته اند. اما بیمار روانی با تغییر افکاری که در اثر درمان حاصل می شود در برابر مشکلات و حل آنها توانا می شود و اضطرابش کاهش می یابد.قرآن برای پرورش شخصیت مردم و ایجاد تغییر در رفتار آنان، روش کار و ممارست عملی در زمینه افکار و عادات جدید رفتاری را که در نظر دارد در نفوس آنان تحکیم بخشد، به کارگرفته است. به همین منظور عبادات مختلفی چون نماز، روزه، زکات و حج و مانند آنها را واجب کرده است.
انجام منظم ومرتب این عبادت در اوقاتی معین مؤمن را به یاد خدا می اندازد و باعث می شود که او همواره در همه جا و در همه کار خدا را در نظر داشته باشد.
حالت تمدد اعصاب و آرامش روانی ناشی از نماز انسان را از اضطرابی که بیماران روانی همواره از آن رنج می برند، می رهاند؛ چون این حالت ها معمولاً تا مدتی پس از نماز نیز در انسان باقی می ماند و ادامه می یابد.
 انسان گاهی در حالت تمدد اعصاب و آرامش روانی پس از نماز با امور یا مواردی اضطراب انگیز رو به رو می شود یا آن ها را به یاد آورد. تکرار حدوث این موارد و یادآوری آنها در حالت تمدد اعصاب و آرامش نفسانی پس از نماز به «خاموش شدن» تدریجی اضطراب در انسان منجر می شود.
این تأثیر مهم که نماز در درمان اضطراب دارد، همانند تأثیر روش روان درمانی برخی از درمانگران رفتارگرایی معاصر در درمان اضطراب بیماران روانی است که از طریق درمان از راه آرام سازی یا درمان از راه کاهش حساسیت انفعالی انجام می گیرد.

دعا نیز موجب کاهش شدت اضطراب می شود (15) روشن است که اضطراب از عجز انسان در برابر حل تضادهای روانی وی ناشی می شود و اصولاً بخش بزرگی از نیروی روانی انسان برای حل تضادهای روانی مصروف می شود به همین دلیل است که بیماران روانی نمی توانند به طور صحیح توانایی و امکاناتشان را بروز دهند؛ چون تضادهای روانی آنان نیروی آنها را مصرف می کند. اما وقتی همین بیماران درمان می شوند و نیروهای روانی آنان آزاد می گردد اظهار شادابی و نشاط می کنند و نیروی کار و تولیدشان افزایش می یابد.ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- قرآن و روانشناسی، دکتر محمد عثمان نجاتی- عباس عرب، بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی- ص304
2- همان- ص 365
3- انعام- 82
4- تغابن-11
5- بقره-112
6- آل عمران- 185 و جمعه8
7- هود 6- عنکبوت 60- رعد 28
8- حدید- 22 و 23
9- نساء 110- طه 82- زمر 82
10- نمل- 97
11- حج- 21
12- طه- 123-124
13- طه- 124
14- حجرات10-
15- معجزه های دعا و نیایش- -ریدرز دایجست. ترجمه امیردیوانی- کیهان 22 مرداد

 


نوشته شده در جمعه 90/1/26ساعت 6:18 عصر توسط <رهگذر> نظرات ( ) |


Design By : Pichak