مائــده الهی
بسم الله الرحمن الرحیم در قرآن تعبیرات فراوانی از عقل دیده می شود و در بسیاری از آیات قرآن انسانها برای شناخت و معرفت به تفکر و اندیشه دعوت شده اند. برخی از این تعبیرات و نامهایی که در مورد عقل به کار رفته با ذکر وجه نامگذاری آن به این صورت است: 1. عقل: کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُون*این چنین، خداوند آیات خود را براى شما شرح مىدهد؛ شاید اندیشه کنید!( بقرة 242) «عقل در اصل از عقال به معنی طنابی است که بر پای شتر می بندند تا حرکت نکند، و از آنجا که نیروی خرد، انسان را از کارهای ناهنجار باز می دارد این واژه بر آن اطلاق شده است. در کتب لغت مانند صحاح عقل را به معنی حَجر و منع تفسیر کرده اند. هنگامی که زبان کسی بند می آید عرب می گوید: اعتقل لسانه و به دیه نیز عقل گویند چرا که جلو خونریزی بیشتر را می گیرد و عقیله به زنی گفته می شود که دارای عفت و حجاب و پاکدامنی است » 2. لبّ (که جمع آن الباب است): یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثیراً وَ ما یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْباب*(خدا) دانش و حکمت را به هر کس بخواهد (و شایسته بداند) مىدهد؛ و به هر کس دانش داده شود، خیر فراوانى داده شده است. و جز خردمندان، (این حقایق را درک نمىکنند، و) متذکر نمىگردند.(بقرة 269) لب و لباب به معنی خالص و برگزیده هر چیزی است و لذا به مرحله عالی و خلوص عقل ، لب اطلاق می شود. در قرآن مجید مسائلی به اولوا الالباب نسبت داده شده که جز با عقل در مراحل عالی قابل درک نیست.(پیام قرآن-ج1-ص145) 3. فؤاد: وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلا*از آنچه به آن آگاهى ندارى، پیروى مکن، چرا که گوش و چشم و دل، همه مسؤولند.(إسراء 36) فؤاد از ماده فأد بر وزن وَعد در اصل به معنی گذاردن نان بر خاکستر یا ریگ داغ است تا اینکه خوب پخته شود و همچنین به پختن و بریان کردن گوشت گفته می شود. بنابراین هنگامی که عقل به مرحله پختگی برسد به آن فؤاد می گویند و جمع آن افئده است. 4. قلب: إِنَّ فی ذلِکَ لَذِکْرى لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَ هُوَ شَهید*در این تذکّرى است براى آن کس که عقل دارد، یا گوش دل فرادهد در حالى که حاضر باشد!(ق37) قلب چنانکه در کتب لغت آمده در اصل به معنی دگرگون ساختن چیزی است و این به خاطر آن است که هم قلب جسمانی و هم قلب روحانی دائماً در دگرگونی و حرکت و تغییر است. ضمناً قلب به مرکز و مغز و خالص هر چیزی نیز گفته شده است.
Design By : Pichak |