مائــده الهی
بسم الله الرحمن الرحیم راجع به علت رفتن امام حسین علیه السلام به کربلا روایات و نقل های زیادی در کتاب ها نوشته شده. چه بسا از بعضی از آنها این طور برداشت شود که امام علیه السلام چاره ای جز رفتن به کربلا نداشتند و به اصطلاح مجبور بودند. چرا که در روایت آمده است حضرت در عالم رؤیا پیامبر اکرم را در خواب دید که به او فرمود: یَا حُسَیْنُ اخْرُجْ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ یَرَاکَ قَتِیلایعنى یا حسین خارج شو! زیرا مشیت خدا این طور قرار گرفته که تو را کشته ببیند.(بحار الأنوار-ج44- ص310) بنابراین حضرت سید الشهداء علیه السلام چاره ای جز خروج به سوی عراق نداشتند . واقعیت این است که نه تنها حضرت بلکه هیچ کس دیگر هم هیچ گاه مجبور به انجام و یا ترک کاری نیستند. در حقیقت انسان فقط و فقط در یک مورد مجبور است و آن در مختار بودن است. یعنی انسان مجبور است که هر کاری را از روی اختیار انجام دهد و یا ترک کند. به عنوان مثال : اگر کسی اسلحه ای را به طرف کسی بگیرد و به او بگوید پول یا اشیاء قیمتی خودت را بده و گرنه تو را می کشم حتی چنین فردی هم در کار خود مجبور نیست. در حقیقت اگر خوب دقت کنیم می بینیم که بین دو کار مخیّر است : 1- تن دادن به مرگ 2- دادن اشیاء قیمتی و زندگی کردن. و چون هر شخصی زندگی را بر مرگ ترجیح می دهد اشیاء قیمتی خود را می دهد تا از مورد اول نجات یابد. بهتر است این گونه بگوییم که در نهان هر موردی که ما اجبار می دانیم یک اختیار نهفته است. در مورد امام حسین علیه السلام هم وضع همین طور است. حضرت از این جهت که انسان است در فعل خود مختار بود و از این جهت که خدا را دوست داشت و محب و عاشق خدا بود، خواسته خدا را بر خواسته خود ترجیح داد. در حقیقت خواسته ای جز خواسته او نداشت .بنابراین رفتن به کربلا و استقبال از حوادث آن انتخابی بود که از روی اختیار انجام شد نه اجبار.
Design By : Pichak |