کد صلوات شمار برای وبلاگ
//--> مباهله چیست؟ قسمت دوم - مائــده الهی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























مائــده الهی

                                            بسم الله الرحمن الرحیم

                                         دعوت به مباهله‏

 «فَمَنْ حاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ»- اى پیامبر ما! هر یک از نصارى و مسیحیان پس از این همه بحث و مباحث مربوط به عیسى بن مریم علیهما السلام و استدلالهاى متقن و متین پیرامون شؤون مختلف آن حضرت، اگر همچنان به لجاجت خود ادامه دادند، و عناد و لجاج بسان حجاب و پرده مانع راهیابى آنها به سوى حقّ و حقیقت شد، راه دیگرى در ادامه دعوت آنها به سوى حق انتخاب کن و با آنها مباهله کن. «فَقُلْ تَعالَواْ نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَکُمْ وَنِساءَنا وَنِساءَکُمْ وَأَنْفُسَنا وَأنْفُسَکُمْ»- در این قسمت از آیه، افرادى که باید در مراسم مباهله شرکت کنند مشخّص مى‏شود.پیامبر ما! به آنها بگو که از سوى هر یک از طرفین مباهله، باید چهار گروه در این مراسم شرکت کنند:

1- رئیس مسلمانان، یعنى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و رئیس مسیحیان نجران.2- فرزندانمان و فرزندان شما.3- زنان ما و زنان شما.4- نفوس ما و نفوس شما«1»«ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبینَ»- پس از این که افراد خاصّى- که در بالا ذکر شد- از طرفین جهت مراسم مباهله حاضر شدند، مباهله به این شکل انجام مى‏شود که هر کس دروغ بگوید و در ادّعاى خود کاذب باشد، لعنت و عذاب الهى گریبانگیر او شود، تا بدین وسیله حقیقت براى مردم روشن شود.سؤال: آیا مراسم مباهله طبق آداب و شرایطى که قرآن فرموده، انجام شد؟ در صورت انجام، نتیجه و آثار مباهله چه بود؟پاسخ: قرآن در این مورد ساکت است، و از آیات این کتاب الهى نمى‏توان استفاده کرد که مراسم مباهله انجام شد یا نه، ولى این داستان در تاریخ اسلام بسیار معروف است.طبق آنچه در تاریخ آمده، پیامبر صلى الله علیه و آله جریان مباهله و چگونگى آن را با مسیحیان نجران در میان گذاشت و روزى را جهت انجام مباهله معیّن کرد. اسقف اعظم مسیحیان- که بالاترین مقام مذهبى مسیحیان است- به آنها گفت: «براى مباهله آماده گردید، و در روز موعود حاضر شوید، اگر پیامبر اسلام در روز مباهله با اصحاب و یاران سرشناس و شخصیّت‏هاى معروف مسلمانان آمد، با او مباهله کنید؛ امّا اگر به منظور مباهله با زن و بچّه آمد، از مباهله با او خود دارى کنید. چرا؟ چون در صورت اوّل معلوم مى‏شود در نبوّت خود صادق نیست و در این صورت مغلوب مى‏شود، ولى در صورت دوم معلوم مى‏شود که با خداوند ارتباطى دارد که با توکّل بر او به میدان آمده است.»به هر حال، روز موعود فرا رسید، مسیحیان مشاهده کردند که پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله دست دو پسر بچّه، حسن و حسین علیهم السلام را گرفته و به همراه على و فاطمه علیهم السلام مى‏آید.

اسقف اعظم مسیحیان وقتى این صحنه را مشاهده کرد گفت: «من صورتهایى مى‏بینم که اگر دعا کنند حتماً به هدف اجابت مى‏رسد و همه شما نابود مى‏شوید. «2»از مباهله خود دارى کنید و به مسلمانها اعلان کنید که حاضریم به صورت یک اقلّیّت سالم در کنار شما زندگى کنیم و مالیات لازم را نیز مى‏پردازیم.»پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله خواسته آنها را پذیرفت و از مباهله صرفنظر کرد.

                                       داستان مباهله

در همه تواریخ اسلامى ثبت شده است. ابوبکر جصّاص از علماى قرن چهارم هجرى در دو کتابش دو عبارت زیبا و جالب در این زمینه دارد:  1- وى در کتاب «احکام القرآن» مى‏گوید: إنّ رواة السّیر ونقلة الاثر لم یختلفوا فی أنّ النّبی صلى الله علیه و آله أخذ بید الحسن والحسین وعلی وفاطمة ودعا النصارى الّذی حاجّوه الى المباهله «3»راویان تاریخ و ناقلان آثار و اخبار و مورّخان هیچ گونه اختلافى ندارند در این که پیامبر در روز مباهله در حالى که دست حسن و حسین را به دست داشت و على و فاطمه همراهش بودند، براى مباهله با نصارى حاضر شد و مسیحیان نجران را به مباهله دعوت کرد.2- نویسنده مذکور در کتاب «معرفة علوم الحدیث» مى‏گوید:قد تواترت الاخبار فی التّفاسیر عن عبداللَّه بن عبّاس و غیره أنّ رسول‏اللَّه صلى الله علیه و آله أخذ یوم المباهلة بید علی والحسن والحسین و جعلوا فاطمة ورائهم ثم قال: هؤلاء أبنائنا و أنفسنا و نسائنا «4»روایاتى که عبداللَّه بن عبّاس و دیگران، از پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله (در شأن نزول آیه مباهله) نقل کرده‏اند، متواتر است. مضمون این اخبار چنین است که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در روز مباهله على و حسن و حسین را به همراه داشت و فاطمه در پشت سر آنها حرکت مى‏کرد و با این افراد جهت مباهله حاضر شد و فرمود:اینها «فرزندان ما» و «نفوس ما» و «زنان ما» هستند.بنابر این، روایات و احادیث بسیار زیادى در شأن نزول و تفسیر آیه مباهله وارد شده است. در اینجا براى نمونه فقط به یک روایت اکتفا مى‏کنیم:

در بخش «فضائل الصّحابه» کتاب صحیح مسلم، روایت جالب و تکاندهنده‏اى‏ به نقل از سعد بن ابى وقاص نقل شده است:سعد مى‏گوید: به ملاقات معاویه رفتم، معاویه گفت: شنیده‏ام که تو على را لعن نمى‏کنى! چرا علىّ بن ابى‏طالب را سبّ و ناسزا نمى‏گوئى؟ «5»سعد در پاسخ خطاب به معاویه «لعنة اللَّه علیه» گفت: من سه جمله از پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله درباره على علیه السلام شنیده‏ام که مانع اجابت تقاضاى تو مى‏شود:الف- هنگامى که پیامبر صلى الله علیه و آله عازم جنگ تبوک بود و على را به عنوان جانشین خود در مدینه تعیین کرد، على از آن حضرت پرسید: چرا مرا در مدینه مى‏گذارید و به همراه خود به جنگ نمى‏برید؟ حضرت فرمود: «آیا راضى نیستى که نسبت تو به من همچون نسبت هارون به موسى باشد؛ همانگونه که هارون برادر و جانشین موسى بود، تو هم برادر و جانشین من هستى.»ب- در جنگ خیبر افراد مختلفى براى فتح قلعه خیبر رفتند و نا امید برگشتند تا این که پیامبر صلى الله علیه و آله در یکى از شبها فرمود: «فردا پرچم را به مردى خواهم داد که از مبارزه خسته نمى‏شود و به دشمن پشت نمى کند!»همه اصحاب منتظر بودند تا ببینند منظور حضرت کیست؟ پیامبر نگاهى به اصحاب کرد و همه را از نظر گذراند، امّا على را ندید، سئوال کرد على کجاست؟گفتند: او مبتلى به چشم درد است و مشغول استراحت مى‏باشد.فرمود: «على را حاضر کنید!»على به خدمت پیامبر آمد، حضرت مقدارى از آب دهانش را به چشم على مالید، چشم على به برکت آب دهان پیامبر و به اذن خدا خوب شد و سپس پرچم را به او داد و على علیه السلام طّى ماجراى جالبى قلعه خیبر را فتح کرد!ج- در داستان مباهله، پیامبر صلى الله علیه و آله به همراه على، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام به استقبال مسیحیان نجران رفت و آماده مباهله شد.سعد پس از بیان مطالب فوق به معاویه گفت: معاویه! آیا با این فضائلى که از پیامبر صلى الله علیه و آله در مورد على شنیده‏ام مى‏توانم او را لعن کنم؟!معاویه «لعنة اللَّه علیه» ساکت شد و از گفته خود پشیمان گشت. «6»(7)

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. در مبحث آینده پیرامون این که مراد از «ابنائنا» و «نسائنا» و «انفسنا» چه کسانی هستند بحث خواهیم کرد.
2.  کسى که حاضر به مباهله مى‏شود، باید واجد دو اصل باشد:
 نخست این که به گفته و ادّعاى خویش ایمان داشته باشد. آدم متقلّب و دروغگو هرگز دست به مباهله نمى‏زند.
 دیگر این که چنین شخصى رابطه نزدیکى با خدا دارد که وقتى دست به دعا بر مى‏دارد و نفرین مى‏کند، دعاى او اجابت مى‏گردد. علماى نجران که سه نفر یا ده نفر بودند، با درک این دو اصل در چهره پیامبر صلى الله علیه و آله و همراهانش، از مباهله خود دارى کردند.
3.  احکام القرآن، جلد 2، صفحه 16 به نقل از احقاق الحق، جلد 3، صفحه 48.
4.  معرفة علوم الحدیث، طبع مصر، صفحه 50 به نقل از احقاق الحق، جلد 3، صفحه 48.
5.  این جمله نهایت مظلومیّت حضرت على علیه السلام و اوج کینه و دشمنى بنى امیّه نسبت به آن حضرت را مى‏رساند. آنها آنقدر کثیف و خبیث بودند که سبّ و لعن على را با این که آن حضرت نزد همه مسلمانان لا اقل به عنوان خلیفه چهارم مورد قبول بود، آن قدر رواج دادند که حتّى اگر کسى این کار را نمى‏کرد مورد مؤاخذه قرار مى‏گرفت! تعجّب از بعضى برادران اهل سنّت است که از بنى امیّه و در رأس آنها معاویه با چنین جنایاتى دفاع مى‏کنند و از این ام الخبائث به« مولاى ما معاویه!» نام مى‏برند!
6.  صحیح مسلم، جلد 4، صفحه 187، حدیث 32.
7. آیات ولایت در قرآن- ص 207 

نوشته شده در سه شنبه 89/9/9ساعت 7:11 عصر توسط <رهگذر> نظرات ( ) |


Design By : Pichak