کد صلوات شمار برای وبلاگ
//--> رهگذر - مائــده الهی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























مائــده الهی

                                بسم الله الرحمن الرحیم

                   نمایش تصویر در وضیعت عادی

نظریه بَداء، از اعتقادات مشهور شیعه امامیه است که غالباً مخالفان شیعه به انکار و انتقاد آن پرداخته اند. در این نوشتار، با نگاه به قرآن و سنت به توضیح و نقد نظر مخالفان درباره بداء می پردازیم. شیعه بر این باور است که خداوند بر همه چیزها و رویدادها از گذشته و حال و آینده آگاه است و چیزی از او پوشیده نیست تا با آگاهی از آن جهل پیشین وی برطرف گردد؛ بلکه طبق تصریح و تأکید قرآن کریم، خداوند کار آفرینش را وانگذاشته و هر روز در کاری نو است و عالم امر و خلق در دست اوست و خلقت و تدبیر عالم به حسب مشیّت خداوند استمرار دارد. این چیزی است که همه مسلمانان در آن اتفاق نظر دارند.

 طبق بیان قرآن کریم و روایات معصومین علیهم السلام، سرنوشت انسانها با کارهای خوب یا بد تغییر می کند. فضایلی همچون: صدقه، احسان، دعا، کمک کردن به دیگران، استغفار، توبه و نیکی به پدر و مادر، تقدیر را تغییر می دهد، موجب گشایش می شود، اندوه را می زداید و روزی و مواهب طبیعی را می افزاید. در مقابل، کارهای غیر اخلاقی و نافرمانی از احکام شریعت، همچون: بدخویی، بخل ورزی، قطع رحم، نافرمانی از پدر و مادر و ترک دعا، نقش منفی در سرنوشت افراد دارد، روزی را می کاهد و عمر را کوتاه می کند.  اعتقاد به بداء برخلاف آنچه مخالفان می پندارند، به معنای تغییر علم پیشین الهی نیست؛ بلکه اقرار به تقدیم و تأخیرها و محو و اثباتهایی است که خداوند در عالم تکوین پیش می آورد.

  ادامه مطلب...

نوشته شده در سه شنبه 90/1/2ساعت 11:22 عصر توسط <رهگذر> نظرات ( ) |

                                            بسم الله الرحمن الرحیم

                                          نمایش تصویر در وضیعت عادی

                                عید نوروز ، عید تکوینی یا عید تشریعی ؟!

 «عید» در لغت از ماده «عود» به معنى بازگشت است، و لذا به روزهائى که مشکلاتى از قوم و جمعیتى بر طرف مى‏شود و بازگشت به پیروزى‏ها و راحتى‏هاى نخستین مى‏کند، «عید» گفته مى‏شود، و در اعیاد اسلامى به مناسبت این که در پرتو اطاعت یک ماه مبارک رمضان و یا انجام فریضه بزرگ حج، صفا و پاکى فطرى نخستین به روح و جان باز مى‏گردد، و آلودگى‏ها که بر خلاف فطرت است، از میان مى‏رود، «عید» گفته شده است.و از آنجا که روز نزول «مائده» روز بازگشت به پیروزى، پاکى و ایمان به خدا بوده است حضرت مسیح علیه السلام آن را «عید» نامیده.

و همان طور که در روایات وارد شده نزول مائده در روز یکشنبه بوده ( 1) و شاید یکى از علل احترام روز یکشنبه، در نظر مسیحیان نیز همین بوده است.و اگر در روایتى که از امیر المؤمنین علیه السلام نقل شده مى‏خوانیم: کُلُّ یَوْمٍ لا یُعْصَى اللَّهُ فِیهِ فَهُوَ یَوْمُ عِیدٍ: «هر روز که در آن معصیت خدا نشود روز عید است». ( 2)نیز، اشاره به همین موضوع است؛ زیرا روز ترک گناه، روز پیروزى، پاکى و بازگشت به فطرت نخستین است.(3)

ادامه مطلب...

نوشته شده در جمعه 89/12/27ساعت 2:39 عصر توسط <رهگذر> نظرات ( ) |

                                   اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

                 نمایش تصویر در وضیعت عادی

حتماً برا شما خیلی جالبه که بتونین با عالمى غیر ازین جهانى که تو اون زندگى مى‏کنین، مرتبط بشین.

مخصوصاً اگه اون عالم بتونه سدّى رو که بین ما و گذشته ها، و دوستان پیشین، و پدران و مادران و نیاکانمونه ، برداره؛ و ازون بالاتر، شما رو در جریان حوادث آینده هم قرار بده. اینکه آدم خیلی دوس داره با عالم ارواح ارتباط داشته باشه هم بخاطر همینه. متنی رو که در ادامه می خونین یه بررسی اجمالیه درباره ارتباط با عالم ارواح:

ادامه مطلب...

نوشته شده در چهارشنبه 89/12/18ساعت 9:34 عصر توسط <رهگذر> نظرات ( ) |

                                     بسم الله الرحمن الرحیم

 اسامی مبارک حضرت مهدی علیه السلام با الفاظ مختلفی در بسیاری از کتب مذهبی اهل ادیان و ملل مختلف جهان آمده که برخی از آن ها چنین است:

«صاحب» در صحف ابراهیم علیه السلام ، «قائم» در زبور سیزدهم ، «قیدمو» در تورات به لغت ترکوم ، «ماشیع» - مهدی بزرگ – در تورات عبرانی ، «مهمید آخر» در انجیل ، «سروش ایزد» در زمزم زرتشت ، «بهرام» در ابستاق زند و پازند ، «بنده یزدان» در زند و پازند ، «لند بطاوا» در هزار نامه هندیان ، «شماخیل» در ارماطس ،

 «خوراند» درجاویدان ، «خجسته» در کندرال فرنگیان ،«خسرو» در کتاب مجوس ، «میزان الحق» در کتاب اثری پیغمبر ، «پرویز» در کتاب برزین آذر فارسیان ، «فردوس اکبر» در کتاب قبروس رومیان ، «کلمة الحق» در صحیفه آسمانی ، «لسان الصدق» در صحیفه آسمانی ، «صمصام الاکبر» در کتاب کندرال ، «بقیة الله» در کتاب دوهر ،

 «قاطع» در کتاب قنطره ، «منصور» در کتاب دید براهمه ، «ایستاده» در کتاب شاکمونی ، «ویشنو» در کتاب ریگ ودا ، «فرخنده» در کتاب وشن جوک ، «راهنما» در کتاب پاتیکل ، «پسر انسان» در عهد جدید (اناجیل و ملحقات آن) ، «سوشیانس» در کتاب زند و هومومن یسن از کتب زردشتیان ، «فیروز» در کتاب اشعیای پیامبر ، و در کتاب «شابوهرگان» کتاب مقدس «مانویه» ترجمه «مولر» نام «خرد شهر ایزد» آمده که:« باید در آخر الزمان ظهور کند ،و عدالت را در جهان آشکار سازد.»(1)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1.موعود نامه، فرهنگ الفبایی مهدویت ص 94 (مجتبی تونه ای) به نقل از نجم الثاقب ، باب دوّم ؛ الزام الناصب ، ج1 ، ص 481.

 


نوشته شده در پنج شنبه 89/12/12ساعت 8:41 عصر توسط <رهگذر> نظرات ( ) |

                                            بسم الله الرحمن الرحیم

                        

یکی از اثرات مهمی که انتظار  حضرت مهدى علیه السلام دارد حل نشدن در مفاسد محیط و عدم تسلیم در برابر آلودگی ها است.

هنگامى که فساد فراگیر مى شود و اکثریت یا جمع کثیرى را به آلودگى مى‏کشاند گاهى افراد پاک در این بن بست سخت روانى قرار مى‏گیرند، بن بستى که از یأس اصلاح کردن سرچشمه مى‏گیرد.

گاهى آنها فکر مى‏کنند کار از کار گذشته و دیگر امیدى به اصلاح نیست، و تلاش و کوشش براى پاک نگاهداشتن خویش بیهوده است، این نومیدى و یأس ممکن است آنها را تدریجاً به سوى فساد و همرنگى با محیط بکشاند و نتوانند خود را به صورت یک اقلیت صالح در برابر اکثریت ناسالم حفظ کنند و همرنگ جماعت نشدن را موجب رسوائى بدانند!

  ادامه مطلب...

نوشته شده در شنبه 89/12/7ساعت 9:12 عصر توسط <رهگذر> نظرات ( ) |

                                     بسم الله الرحمن الرحیم

وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ

ما مى‏خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روى زمین قرار دهیم! (سوره قصص- آیه 5)

                                                                        انتظار

«انتظار» یا «آینده نگرى» به حالت کسى گفته مى‏شود که از وضع موجود ناراحت است و براى ایجاد وضع بهترى تلاش مى‏کند.به عنوان مثال، بیمارى که انتظار بهبودى مى‏کشد، یا پدرى که در انتظار بازگشت فرزندش از سفر است، از بیمارى و فراق فرزندناراحتند و براى وضع بهترى مى‏کوشند.همچنین تاجرى که از بازار آشفته ناراحت است و در انتظار فرونشستن بحران اقتصادى مى‏باشد این دو حالت را دارد: «بیگانگى با وضع موجود» و «تلاش براى وضع بهتر».بنابراین، مسأله انتظار حکومت حق و عدالت «مهدى» و قیام مصلح جهانى در واقع مرکّب از دو عنصر است؛ عنصر «نفى» و عنصر «اثبات».عنصر نفى همان بیگانگى با وضع موجود؛ و عنصر اثبات خواهان وضع بهترى بودن است.

انتظار در اعماق سرشت آدمى‏

برخلاف گفته کسانى که فکر مى‏کنند بذر اصلى انتظار ظهور یک مصلح بزرگ را شکست ها و ناکامی ها و نابسامانی ها در سطح افکار مى‏پاشد، عشق به این موضوع مربوط به اعماق وجود آدمى است؛ گاهى به گونه پررنگ، و گاهى کم رنگ.

ادامه مطلب...
نوشته شده در جمعه 89/11/29ساعت 4:40 عصر توسط <رهگذر> نظرات ( ) |

                                         بسم الله الرحمن الرحیم

               با سیر در تاریخ علوم و اختراعات و اکتشافات مى‏بینیم که جمعى از دانشمندان بزرگ بشر، سالیان دراز زحمات طاقت فرسائى کشیده‏اند، و انواع محرومیتها را تحمل کرده اند تا بتوانند اختراع و اکتشافى کنند که بارى از دوش همنوعانشان بردارند.مثلاً «ادیسون» مخترع برق چه زحمات زیادی براى این اختراع پربارش متحمل شد و شاید جان خود را در این راه نیز از دست داد، اما دنیائى را روشن ساخت، کارخانه‏ها را به حرکت درآورد، و از برکت اختراعش، چاههاى عمیق، درختان سرسبز، مزارع آباد به وجود آمد، و خلاصه چهره دنیا دگرگون شد.چگونه مى‏توان باور کرد او یا اشخاص دیگرى همچون «پاستور» که با کشف میکرب، میلیونها انسان را از خطر مرگ رهائى بخشید و دهها مانند او همه به قعر جهنم فرستاده شوند، به حکم اینکه فرضاً ایمان نداشتند، ولى افرادى که در عمرشان هیچ کار چشمگیرى در راه خدمت به انسانها انجام نداده‏اند جایشان در بهشت باشد؟

 

از نظر جهان بینى اسلام عمل به تنهائى کافى نیست، بلکه عمل به ضمیمه ی محرک و انگیزه و نیت آن ارزش دارد، بسیار دیده شده کسانى بیمارستان یا مدرسه یا بناى خیر دیگرى مى‏سازند و تظاهر به این هم دارند که هدفشان صددرصد خدمت انسانى به جامعه‏اى است که به آن مدیونند، در حالى که زیر این پوشش مطلب دیگرى نهفته شده است و آن حفظ مقام یا مال و ثروت یا جلب توجه عوام، و تحکیم منافع مادى خود، و یا حتى دست زدن به خیانتهائى دور از چشم دیگران است!.ولى به عکس ممکن است کسى کار کوچکى انجام دهد، با اخلاص تمام و انگیزه‏اى صددرصد انسانى و روحانى.اکنون باید پرونده این مردان بزرگ را، هم از نظر عمل، هم از نظر انگیزه و محرک و نیت، مورد بررسى قرار داد، و مسلماً از چند صورت خارج نیست:الف: گاهى هدف اصلى از اختراع صرفاً یک عمل تخریبى است (همانند کشف انرژى اتمى که نخستین بار به منظور ساختن بمبهاى اتمى صورت گرفت) سپس در کنار آن منافعى براى نوع انسان نیز به وجود آمده که هدف واقعى مخترع یا مکتشف نبوده و یا در درجه دوم قرار داشته است، تکلیف این دسته از مخترعان کاملًا روشن است.ب: گاهى مخترع یا مکتشف، هدفش بهره گیرى مادى و یا اسم و آوازه و شهرت است و در حقیقت، حکم تاجرى را دارد که براى درآمد بیشتر تأسیسات عام المنفعه‏اى به وجود مى‏آورد و براى گروهى ایجاد کار و براى مملکتى محصولاتى به ارمغان مى‏آورد، بى آنکه هیچ هدفى جز تحصیل درآمد داشته باشد، و اگر کار دیگرى در آمد بیشترى داشت به سراغ آن مى‏رفت.البته چنین تجارت یا تولیدى اگر طبق موازین شرعی انجام گیرد، کار خلاف و حرامى نیست، ولى عمل فوق العاده مقدسى هم محسوب نمى‏شود.و از اینگونه مخترعان و مکتشفان در طول تاریخ کم نبودند و نشانه این طرز تفکر همان است که اگر ببینند آن درآمد یا بیشتر از آن از طرقى که مضرّ به حال جامعه است تامین مى‏شود (مثلًا در صنعت داروسازى بیست درصد سود مى‏برند و در هروئین سازى 50 درصد) این دسته خاص، دومى را ترجیح مى‏دهند.

تکلیف این گروه نیز روشن است آنها هیچگونه طلبى، نه از خدا دارند و نه از همنوعان خویش و پاداش آنها همان سود و شهرتى بوده که مى‏خواسته‏اند و به آن رسیده‏اند.ج: گروه سومى هستند که مسلماً انگیزه‏هاى انسانى دارند و یا اگر معتقد به خدا باشند انگیزه‏هاى الهى، و گاهى سالیان دراز از عمر خود را در گوشه آزمایشگاه ها بانهایت فلاکت و محرومیت به سر مى‏برند به امید اینکه خدمتى به نوع خود کنند، و ارمغانى به جهان انسانیت تقدیم کنند.اینگونه افراد اگر ایمان داشته باشند و محرک و نیت الهى، که بحثى در آنها نیست، و اگر نداشته باشند اما محرکشان انسانى و مردمى باشد بدون شک پاداش مناسبى از خداوند دریافت خواهند داشت، این پاداش ممکن است در دنیا باشد، و ممکن است در جهان دیگر باشد، مسلماً خداوند عالم عادل آنها را محروم نمى‏کند، اما چگونه و چطور؟ جزئیاتش بر ما روشن نیست، همین اندازه مى‏توان گفت «خداوند اجر چنین نیکوکارانى را ضایع نمى‏کند» (البته اگر آنها در رابطه با عدم پذیرش ایمان مصداق جاهل قاصر باشند مسأله بسیار روشنتر است).دلیل بر این مسأله علاوه بر حکم عقل، اشاراتى است که در آیات و یا روایات آمده است.اما هیچ دلیلى نداریم که جمله ان اللَّه لایضیع اجر المحسنین «1» شامل این گونه اشخاص نشود، زیرا محسنین در قرآن فقط به مؤمنان اطلاق نشده است، لذا مى‏بینیم برادران یوسف هنگامى که نزد او آمدند بى‏آنکه او را بشناسند و در حالى که او را عزیز مصر مى‏پنداشتند به او گفتند انا نراک من المحسنین «ما تو را از نیکوکاران مى‏دانیم».

از این گذشته آیه فمن یعمل مثقال ذرة خیراً یره و من یعمل مثقال ذرة شراً یره. «هرکس به اندازه سنگینى ذره‏اى کار نیک کند آن را مى‏بیند و هرکس به مقدار ذره‏اى کار بد کند آن را خواهد دید» به وضوح شامل اینگونه اشخاص مى‏شود.در حدیثى از على بن یقطین از امام کاظم علیه السلام مى‏خوانیم: «در بنى اسرائیل مرد با ایمانى بود که همسایه کافرى داشت، مرد بى ایمان نسبت به همسایه با ایمان خودنیک رفتارى مى‏کرد، وقتى که از دنیا رفت خدا براى او خانه‏اى بنا کرد که مانع از گرماى آتش شود ... و به او گفته شد این به سبب نیک رفتاریت نسبت به همسایه مؤمنت مى‏باشد» «2»در روایت دیگرى مى‏خوانیم که پیامبر صلى الله علیه و آله به عدى بن حاتم (فرزند حاتم طائى) فرمود: دفع عن ابیک العذاب الشدید بسخاء نفسه: «خداوند عذاب شدید را از پدرت به خاطر جود و بخشش او برداشت». «3» در اینجا این سؤال پیش مى‏آید که هم از بعضى آیات و هم از بسیارى از روایات استفاده مى‏شود که ایمان و یا حتى ولایت شرط قبولى اعمال و یا ورود در بهشت است، بنابراین اگر بهترین اعمال هم از افراد فاقد ایمان سر بزند مقبول درگاه خدا نخواهد بود.ولى مى‏توان از این سؤال چنین پاسخ گفت که مسأله «قبولى اعمال» مطلبى است، و پاداش مناسب داشتن مطلب دیگر، به همین جهت مشهور در میان دانشمندان اسلام این است که مثلًا نماز بدون حضور قلب و یا با ارتکاب بعضى از گناهان مانند غیبت، مقبول درگاه خدا نیست، با اینکه مى‏دانیم چنین نمازى شرعاً صحیح است، و اطاعت فرمان خدا است و انجام وظیفه محسوب مى‏شود و مسلم است که اطاعت فرمان خدا بدون پاداش نخواهد بود.بنابراین قبول عمل همان مرتبه عالى عمل است و در مورد بحث، ما نیز همین را مى‏گوئیم، مى‏گوئیم: اگر خدمات انسانى و مردمى با ایمان همراه باشد، عالیترین محتوا را خواهد داشت، ولى در غیر این صورت به کلى بى محتوا وبى پاداش نخواهد بود، در زمینه ورود در بهشت نیز همین پاسخ را مى‏گوئیم که پاداش عمل لازم نیست منحصراً ورود در جنت باشد. «4»

دیگر آنکه خداوند در قرآن شرط ورود به بهشت را دو چیز می داند : 1- ایمان 2- عمل صالح به عبارت دیگر علاوه بر اینکه عمل یک شخص باید دارای حسن فعلی (صالح بودن عمل) باشد همچنین باید دارای حسن فاعلی(مومن بودن فاعل کار) نیز باشد. «وَ مَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا یُظْلَمُونَ نَقیرا»«و کسى که چیزى از اعمال صالح را انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالى که ایمان داشته باشد، چنان کسانى داخل بهشت مى‏شوند؛ و کمترین ستمى به آنها نخواهد شد.»«5»

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. سوره یوسف آیه 90.
2. بحار ج 3 چاپ کمپانى صفحه 377.
3. سفینة البحار جلد 2 صفحه 607.
4. تفسیر نمونه ج 10،ص 313.
5. سوره نساء آیه 124.                     

نوشته شده در جمعه 89/11/22ساعت 10:21 عصر توسط <رهگذر> نظرات ( ) |

                           بسم الله الرحمن الرحیم

            نمایش تصویر در وضیعت عادی

از فردا تا هفت روز هیچ جرمى کیفر نخواهد داشت و هیچ پرونده‏اى براى آن تنظیم نمى‏شود و مردم مى‏توانند با اطمینان خاطر، این هفت روز را هر طور که دوست دارند سپری کنند، از فردا تا هفت روز مأمورین انتظامى و نظامى تعطیل مى‏باشند، دادسراها و دادگسترى‏ها به جرائم انجام شده در این هفت روز هیچ کاری ندارند و اصلاً جرائم صورت گرفته در این هفت روز قابل طرح در دادگاه‏ها نیست.

فرض کنید در کشورى این جملات، با آب و تاب هر چه تمام تر  اعلام شود.

ادامه مطلب...

نوشته شده در شنبه 89/11/16ساعت 10:37 عصر توسط <رهگذر> نظرات ( ) |

                                      بسم الله الرحمن الرحیم

شهادت اشرف کائنات عالم ، حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام  و امام رضا علیه السلام بر عموم مومنین و مسلمین جهان تسلیت باد.

مطلبی که در پیش رو دارید گوشه ای از فضائل نبی مکرم اسلام حضرت محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله می باشد که  تقدیم حضور شما عزیزان می شود.

چند نمونه از فضائل پیامبر اسلام  صلی الله علیه و آله نسبت به سایر انبیاء علیهم السلام

1- بشارتهای انبیای گذشته

  ادامه مطلب...

نوشته شده در چهارشنبه 89/11/13ساعت 11:28 عصر توسط <رهگذر> نظرات ( ) |

                                بسم الله الرحمن الرحیم

           نمایش تصویر در وضیعت عادی

   چقدر شما این حرف را قبول دارید؟ آیا اصلا این سخن تا چه حدی می تواند درست باشد؟                     

شاید شما از این حرف تعجب کرده باشید . تعجب نکنید . اول به زندگی خود رجوع کنید ببینید آیا عامل بسیاری از بیماری های تن و روان عدم اعتقاد به معاد نیست ؟ البته مسلماً منظور ما از بیماری ، همه انواع بیماری ها نیست .

 هیچ به این موضوع فکر کردید که معاد به زندگى مفهوم مى‏دهد. آیا یاد معاد باعث نشاط و سلامت روحی نیست؟ تصور کنید اگر ما زندگى این جهان را بدون جهان دیگر در نظر بگیریم چنین زندگی، بى‏معنى و پوچ خواهد بود.

  ادامه مطلب...

نوشته شده در چهارشنبه 89/11/6ساعت 2:20 عصر توسط <رهگذر> نظرات ( ) |

<   <<   6   7   8   9   10      >

Design By : Pichak