• وبلاگ : مائــده الهي
  • يادداشت : آياتي از قرآن كريم در تأييد داستان غدير
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + علي اکبر 
    خيلي ازتون ممنونم که اين سايت رو در ست کرديد وباعث شديد در مدرسه اين جواب را بدهم و صاحب امتياز شوم
    پاسخ

    سلام عليكم..امتيازتون مبارك باشه ان شاءالله :)...التماس دعا
    + ف مصطفوي 
    سلام
    مطلبتون قشنگ بود
    موفق باشيد
    پاسخ

    سلام ...ممنون از لطف شما...التماس دعا
    + ابوالفضل خلجي 
    يادش بخير تابستون يکي از دوستان صميميم از تهران با خانوادش اومده بودن مشهد.
    چند روزي خونمون موندنو کارايي که مشهد داشتنو انجام دادن و بعد از چند
    روز تصميم گرفتن برگردن شهرشون.
    حدودا ساعت 11 صبح بود که زدن به جاده و رفتن.
    بعد از يک ساعت بهش زنگ زدم گفتم کجايي گفت حدودا 50 کيلومتر از شهر خارج
    شدم و دارم ميرم به طرف تهران و ان شاالله فردا به تهران مي رسيم.
    منم بهش گفتم همين الان برگرد که کار مهمي باهات دارم.
    گفت چه کار مهميه مگه؟
    گفتم خيلي مهمه تو فقط برگرد تا بهت بگم، گفت خب تلفني بگو اخه هوا خيلي
    گرمه و حوصله برگشتن ندارم در ضمن تهران کاراي مهمي دارم که بايد بهشون
    فردا رسيدگي کنم.
    منم گفتم نه نميشه همين الان برگرد
    گفت خب بعدا بگو
    منم پامو کرده بودم توي يه کفشو مي گفتم نه نميشه بايد برگردي.
    اون بي چاره هم توي اون هواي گرم با ماشين بدون کولرو مدل پايينش دوباره
    برگشت و اومد خونمون وقتي منو ديد خيلي مشتاق بود که اين کار بزرگ رو بهش
    بگم و منم با همه وجودم بهش گفتم:
    *دوستت دارم!*
    ولي نمي دونم چرا مثل ديوونه ها نيگام کرد و با نهايت عصبانيت بهم گفت: همين؟
    منم گفتم: آره!
    گفت: تو که قبلا هم بهم اينو گفته بودي؟
    گفتم خب الان رسمي تر گفتم ديگه! خيلي ناراحت شد که اين همه راه کشوندمش
    تا فقط بهش بگم دوست دارم. خانوادش که مي خواستن منو خفه کنن ولي باور
    کنيد دوست داشتم جلوي همه بهش بگم دوست دارم.


    واسه هرکسي اين جريانو تعريف کردم بهم گفت: کارت اشتباه و از عقل به دور بوده
    نظر شما چيه؟
    اگه حقيقت و بخوايد هيچ عقل سالمي اينو قبول نمي کنه که من اين دوستم و
    خانوادشو توي اين گرما اذيت کنم تا فقط بهش بگم دوست دارم
    پس چطور حرف اهل سنت و باور کنيم که مي گن پيامبر اکرم صلي الله عليه
    وآله در غدير خم 120 هزار نفر و توي صحرا و زير نور افتاب سه روز نگه
    داشت و اخرش به حضرت علي عليه السلام فرمود: علي جان من تو رو دوست
    دارم؟؟؟؟؟؟؟ و علي أبن أبي طالب دوست من است !!!!!
    من که عقلم قبول نمي کنه


    اگه خوشتون اومد، لطفا اين ايميل رو براي دوستانتون هم بفرستيد!
    پاسخ

    سلام...بسيار جالب و قابل تأمل بود...ممنون...التماس دعا
    سلام مطالب وبلاگتون بسيار ارزشمند هستند خسته نباشيد و تا هميشه پيروز باشيد يا حق خوشحال ميشم بازم به حوالي دلتنگي بيايد
    پاسخ

    سلام ...ممنون از نظر لطف شما...انشاءالله خدمت ميرسم.التماس دعا
    سلام...
    از مطالب خوب شما استفاده كردم و البته ان سنگ هنوز هم مي تواند زندگي دشمنان اهل بيت را پايان دهد...

    پاسخ

    سلام بر شما...بله (وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمينَ * و(سپس چنان) بارانى(از سنگ) بر آنها فرستاديم؛ (كه آنها را در هم كوبيد و نابود ساخت.) پس بنگر سرانجام كار مجرمان چه شد!( اعراف‏84))التماس دعا

    باز باران باريد ، خيس شد خاطره ها ، مرحبا بر دل ابري هوا ، هر کجا هستي باش ، آسمانت آبي ، و تمام دلت از غصه دنيا خالي

    با خاطره طنز بروزم...

    منتظر حضور گرمتان...

    يا علي.

    پاسخ

    سلام عليكم...ممنون از لطف شما...انشاءالله سر ميزنم..التماس دعا
    سلام برشما...
    عالي بود،استفاده کرديم...
    موفق باشين...التماس دعا
    پاسخ

    سلام خانم سكوت خيس...ممنون از لطف و بزرگواري شما...در پناه حق مويـّد باشيد.
    يارب.
    با سلام.خيلي برام جالب بود.دراين مورد تا به حال مطلبي نخونده بودم.ممنون.
    مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، اَللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ، وَعادِ مَنْ عاداهُ،
    فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ
    فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ
    .....
    پاسخ

    سلام...خوشحالم كه سبب خير شدم...ممنون از حضورتون..التماس دعا