مائــده الهی
بسم الله الرحمن الرحیم «ابنائنا»، «نسائنا» و «انفسنا» کیانند؟ در این که منظور از «نسائنا» تنها دختر پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله حضرت فاطمه زهرا علیها السلام است، ظاهراً هیچ اختلافى بین ما و برادران سنّى وجود ندارد، همانگونه که علماء شیعه و اهل سنّت بالاتّفاق «ابنائنا» را به حسن و حسین علیهما السلام تفسیر کردهاند و در این نکته که امام حسن وامام حسین علیهما السلام، مشمول ابنائنا هستند اختلاف نظرى ندارند.بنابر این محور اصلى و مرکزى بحث پیرامون تفسیر «انفسنا» مىباشد، بدین جهت لازم است بحث بیشترى پیرامون این جمله داشته باشیم: مرحوم قاضى نور اللَّه شوشترى، در کتاب ارزشمندش، احقاق الحق، مىفرماید: اجمع المفسّرون على ان «ابناءنا» اشارة الى الحسن والحسین علیهما السلام و «نسائنا» اشارة الى فاطمه علیها السلام و «انفسنا» اشارة الى علی علیه السلام ؛ مفسّران قرآن مجید (از شیعه و اهل سنّت) اجماع واتّفاق نظر دارند که منظور از «ابنائنا» حسن و حسین علیهما السلام، و مراد از «نسائنا» فاطمه زهرا علیها السلام و منظور از «انفسنا» على علیه السلام مىباشد.آیةاللَّه العظمى مرعشى- رحمة اللّه علیه- در پاورقى این کتاب از حدود شصت کتاب (از کتب اهل سنّت) مطلب فوق را نقل مىکند. (1) معناى این سخن آن است که مطلب بقدرى واضح و روشن است که در تمام کتب اهل سنّت منعکس شده است. ولى متأسّفانه علیرغم این همه روایات، افراد کمى از مفسّران اهل سنّت، که گرفتار تعصّب بیجا و تفسیر به رأى شدهاند، در تفسیر آیه شریفه مطالب حیرتآورى گفتهاند؛ به دو نمونه آن توجّه کنید: 1- آلوسى در روح المعانى پس از اعتراف به این که به غیر از على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام کس دیگرى در داستان مباهله همراه پیامبر _صلى الله علیه و آله_ نبوده است و با تأکید بر این که هیچ انسان مؤمنى نباید در این مسأله شک کند، به بیان استدلال علماء شیعه مىپردازد و مدّعى مىشود که منظور از «انفسنا» خود پیامبر است و «على» جزء «ابنائنا» است؛ زیرا در ادبیّات عرب به داماد هم پسر گفته مىشود!» (2) پاسخ این سخن بسیار روشن است؛ زیرا طبق این آیه شریفه پیامبر از «ابنائنا» و «انفسنا» و «نسائنا» دعوت کرده است. اگر منظور از «أنفسنا» خود پیامبر صلى الله علیه و آله باشد، آیا دعوت از خویشتن معنى دارد؟ با توجّه به این که قرآن مجید فصیح ترین سخنان است، قطعاً چنین مطلب غیر فصیحى نمىگوید و به پیامبر دستور نمىدهد که از خویشتن دعوت کند. پس قطعاً منظور از «انفسنا» خود پیامبر _صلى الله علیه و آله_نیست. علاوه بر این، ما در ادبیّات عرب ندیدهایم که به داماد، پسر خطاب شود و چنین استعمالى بسیار نامأنوس و مجازى مىباشد . از چنین اظهار نظرهایى زیاد تعجّب نکنید؛ این، نتیجه تعصّبهاى بیجاست؛ این گونه تعصّبها بجایى مىرسد که بعضى از اشخاص حاضر هستند براى حفظ عقائد نادرست خود، حتّى مطالبى را بر قرآن تحمیل کنند! 2- عجیبتر از سخن آلوسى، نظریّه محمّد عبده در المنار(3) است. وى در کتاب المنار، هنگامى که به تفسیر آیه مباهله مىرسد، مىنویسد: الرّوایات متّفقة على أنّ النّبی صلى الله علیه و آله اختار للمباهلة علیّاً وفاطمة و ولدیهما و یحملون کلمة نسائنا على فاطمة وکلمة انفسنا على علیٍّ فقط و مصادر هذه الرّوایات الشّیعة و مقصدهم منها معروف.(4) «احادیث و روایات اتّفاق دارند که پیامبر _صلى الله علیه و آله_ براى مباهله على وفاطمه و دو پسر آنان را انتخاب کرد. و کلمه «نسائنا» در آیه شریفه بر فاطمه و کلمه «انفسنا» بر «على» حمل شده است؛ البتّه مستند این روایات و منبع آن، شیعیان است و هدف آنها از این گونه روایات روشن است!»واقعاً این سخن از محمّد عبده عجیب است و صدر و ذیل آن متناقض مىباشد زیرا در ابتداى سخن ادّعاى اتّفاق واجماع روایات مىکند و در ذیل آن، همه آنها را به شیعه نسبت مىدهد!علاوه بر این که (همانگونه که گذشت) سخن ذیل صحیح نیست، چون بیشتر روایات مذکور- بر خلاف ادّعاى ایشان- از اهل سنّت نقل شده است.در مقابل این سخنان بى اساس جز تأسّف و افسوس چیزى نمىتوان گفت. به هر حال، آیه مباهله، با توضیحاتى که گذشت، از آیات محکم و صریحى است که دلالت روشنى بر ولایت امیرمؤمنان علیه السلام و فرزندانش علیهم السلام دارد. (5) روایتی در باب جواز و کیفیت مباهله ابو مسروق می گوید: بحضرت صادق علیه السلام عرض کردم: ما با مردم (در باره مذهب و امامت شما) گفتگو می کنیم و با آنان احتجاج می کنیم و بگفتار خداى عز و جل دلیل می آوریم که می فرماید: «خدا و رسول را و اولیاء امر را فرمان برید» (سوره نساء آیه 59) مردم (مخالفین شیعه) می گویند: این آیه در باره فرماندهان قشونها و لشکرها نازل گشته، سپس براى آنان بگفتار (دیگر) خداى عز و جل حجت می آوریم (که می فرماید): «جز این نیست که ولى شما خدا و رسول او است» تا آخر آیه (55 از سوره مائده) پس مردم می گویند: این آیه در باره مؤمنین نازل شده، و دلیل می آوریم براى آنها بگفتار خداى عز و جل: «بگو اى محمد من از شما مزدى نخواهم جز دوستى در باره نزدیکان (و خویشان) ..» (سوره شورى آیه 23) می گویند: این آیه در باره نزدیکان و خویشان اسلامى نازل شده است. ابو مسروق می گوید: من آنچه در خاطر داشتم از این آیات و مانند آن (و جوابهائى که مردم در برابر آنها می دهند) ذکر کردم؟ حضرت بمن فرمود: اگر این طور است آنها را بمباهله دعوت کن، عرضکردم: چگونه (مباهله) کنم؟ فرمود: سه روز خود را اصلاح کن- و گمانم که فرمود: روزه بگیر- (یعنى در آن سه روز که در صدد اصلاح خود با توبه و استغفار و دعا و امثال اینها می باشی روزه هم بگیر) و غسل کن و تو با مخالف خود به صحرا بروید و انگشتان دست راست خود را در انگشتان او شبکهوار بینداز، و او را انصاف ده (یعنى) ابتداء بخود (لعن و نفرین) کن و بگو: «بار خدایا اى پروردگار هفت آسمان و هفت زمین، و اى داناى نهان و عیان، و اى بخشاینده مهربان، اگر أبو مسروق حقى را انکار کرده و ادعاى باطلى کرده پس بر او از آسمان عذابى دردناک نازل فرما» سپس نفرین را باو برگردان و بگو: «و اگر فلان کس حقى را انکار کرده و باطلى را ادعا کرده پس عذابى دردناک از آسمان بر او فروآور» سپس فرمود: پس از آن درنگ نکنى مگر آن که اثر آن را در آن شخص بچشم خود خواهى دید، (ابو مسروق گوید): پس بخدا سوگند هیچ کس را ندیدم که مرا در این کار اجابت کند (و بمباهله حاضر شود).در روایتی از حضرت باقر علیه السلام نقل شده که آن حضرت فرمود: ساعتى که در آن مباهله شود میان زدن سپیده تا زدنآفتاب است.(6)التماس دعا 1. احقاق الحق، جلد 3، صفحه 46.
Design By : Pichak |