مائــده الهی
بسم الله الرحمن الرحیم 5. نهی (بر وزن شما): أَ فَلَمْ یَهْدِ لَهُمْ کَمْ أَهْلَکْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ یَمْشُونَ فِی مَساکِنِهِمْ إِنَّ فِی ذلِکَ لَا یاتٍ لِاولِی النُّهى*آیا براى هدایت آنان کافى نیست که بسیارى از نسلهاى پیشین را هلاک نمودیم، و اینها در مسکنهاى (ویران شده) آنان راه مىروند؟! مسلماً در این امر، نشانههاى روشنى براى خردمندان است.(طه 128). «نُهى» جمع «نُهْیَه» (بر وزن لقمه) در اصل، از ماده «نهى» (نقطه مقابل امر) گرفته شده و به معنى عقل و دانشى است که انسان را از زشتىها نهى مىکند.(تفسیر نمونه- ج13 - ص 243) در تفسیر «أُولِى النَّهى» در حدیثى که در «اصول کافى» از پیامبر صلى الله علیه و آلهنقل شده چنینآمده است : إِنَّ خِیارَکُمْ أُولُو النُّهَى، قِیلَ یا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ أُولُو النُّهَى؟ قالَ: هُمْ أُولُو الْا خْلاقِ الْحَسَنَةِ وَ الْا حْلامِ الرَّزِینَةِ وَ صِلَةِ الْا رْحامِ وَ الْبَرَرَةِ بِالْا مَّهاتِ وَ الْا باءِ وَ الْمُتَعاهِدِینَ لِلْفُقَراءِ وَ الْجِیرانِ وَ الْیَتامَى وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ وَ یُفْشُونَ السَّلامَ فِی الْعالَمِ وَ یُصَلُّونَ وَ النَّاسُ نِیامٌ غافِلُونَ: «بهترین شما اولوا النهى (صاحبان اندیشههاى مسئول) است، از پیامبر صلى الله علیه و آله پرسیدند: اولوا النهى کیانند؟فرمود: آنها که داراى اخلاق حسنه و عقلهاى پر وزن هستند، داراى صله رحم، و نیکى به مادران و پدران، رسیدگى کننده به فقیران، همسایگان نیازمند و یتیمان، آنها که گرسنگان را سیر مىکنند، صلح در جهان مىگسترانند، همانها که نماز مىخوانند در حالى که مردم در خوابند و غافل».(« اصول کافى»، جلد دوم، باب« المؤمن و علاماته و صفاته»، صفحه 240، حدیث 32. ) 6. صدر: سینه، که عضوى است از بدن، این واژهبعدا به طور استعاره براى پیش و جلوى هر چیزى بکار رفته است، مثل: صدر المجلس: جلوى مجلس (که در فارسى بالاى مجلس را صدر مجلس- مى گویند). فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلامِ وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً کَأَنَّما یَصَّعَّدُ فِی السَّماءِ کَذلِکَ یَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذینَ لا یُؤْمِنُون* آن کس را که خدا بخواهد هدایت کند، سینهاش را براى (پذیرش) اسلام، گشاده مىسازد؛ و آن کس را که (به خاطر اعمال خلافش) بخواهد گمراه سازد، سینهاش را آن چنان تنگ مىکند که گویا مىخواهد به آسمان بالا برود؛ این گونه خداوند پلیدى را بر افرادى که ایمان نمىآورند قرار مىدهد!(انعام 125)منظور از «صدر» (سینه) در اینجا روح و فکر است و این کنایه در بسیارى از موارد به کار مىرود. و منظور از «شرح» (گشاده ساختن) همان وسعت روح، بلندى فکر و گسترش افق عقل آدمى است؛ زیرا پذیرا شدن حق، احتیاج به گذشتهاى فراوانى از منافع شخصى دارد که جز صاحبان ارواح وسیع و افکار بلند آمادگى براى آن نخواهند داشت. ( تفسیر نمونه، ج5، ص: 536). 7. روح: در اصل به معنی تنفس است و از آنجا که رابطه نزدیکی میان تنفس و بقاء حیات وجود دارد روح به معنی جان و مرکز عقل و فهم انسان نیز اطلاق شده است. (پیام قرآن،ج1،ص147)فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی فَقَعُوا لَهُ ساجِدین*هنگامى که کار آن را به پایان رساندم، و در او از روح خود (یک روح شایسته و بزرگ) دمیدم، همگى براى او سجده کنید!»(حجر 29) **لازم به ذکر است در اینجا اضافه و نسبت دادن روح به خداوند اضافه تشریفی است مانند اضافه بیت به الله در بیت الله و کلمه ناقه در ناقة الله** 8. نفس: به معنی روح است که مرکز ادراکات انسان است .وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها*و قسم به جان آدمى و آن کس که آن را (آفریده و) منظّم ساخته( الشمس 7). مراحل روح در قرآن عبارت است از:الف- نفس امّاره:روح سرکش که انسان را به کارهای زشت ترغیب می کند.وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّیإِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحیم*من هرگز خودم را تبرئه نمىکنم، که نفس (سرکش) بسیار به بدیها امر مىکند؛ مگر آنچه را پروردگارم رحم کند! پروردگارم آمرزنده و مهربان است.»( یوسف 53) ب- نفس لوّامه :که بعد از آلودگی به گناه پشیمان شده و انسان را سرزنش می کند که در فارسی به آن وجدان می گوییم.وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَة*و سوگند به (نفس لوّامه و) وجدان بیدار و ملامتگر (که رستاخیز حقّ است)! (قیامت 2) ج- نفس مطمئنّه :همان روحی که کاملاً بر شهوات مسلط است و به مرحله اطمینان و آرامش رسیده است.یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة*تو اى روح آرامیافته!(فجر 27)
Design By : Pichak |