بسم الله الرحمن الرحيم . پشتوانه همه کارهاي افراد عقايد و افکار آنان است. هيچ کاري از هيچ فردي صادر نمي شود مگر اينکه آن کار ناشي از اعتقادات وي است . نظر به اهميت ويژه اي که عقائد هر شخص زندگي وي و سرنوشت او دارد درين اتاق از همه عزيزاني که مايلند درباره اعتقادات خود بيشتر تحقيق کنند دعوت به گفتگو و تبادل نظر مينماييم تا در سايه بحث و تحقيق بيشتر درباره اعتقادات خود به زندگي مادي و معنوي خود نشاط و عمق بيشتري بدهيم.

پيام‌هاي اتاق

سنجش
91/11/19

+ *سوال شماره 10:* اميرالمومنين عليه السلام:غَيْرَةُ الْمَرْأَةِ كُفْرٌ وَ غَيْرَةُ الرَّجُلِ إِيمَان.*غيرت زن کفر و غيرت مرد ايمان است.*(نهج البلاغه) از خانمهاي محترم عذرخواهي ميکنم.غرض از مطرح کردن اين سوال درک صحيح معناي گفتار اهلبيت عليهم السلام مي باشد.

سنجش 91/12/2

حقيقت عذر خواهي نداره حاج اقا...

200000000000000000000براي تصوير!احسنت!

مراد از کفر در اين حديث، معصيت و گناه يعني کفر عملي است نه کفر اعتقادي. مراد آن حساسيتي است که زن در برابر همسر دوم از خود نشان مي دهد و در واقع نوعي حسادت زنانه و حساسيت بي مورد و نابجاست که منجر به نافرماني و معصيت خداوند و مخالفت با حکم و دستور خداوند مي گردد. ولي غيرت مرد به معناي نهي از منکر و جلوگيري از آلوده شدن همسرش به فحشاء و آلوده دامني است که امري مطلوب و برخاسته از ايمان و تعهد مرد اس

غيرت زن شرم و حياي اوست و غيرت مرد فضيلت اوست

سلام و ممنون از بزرگواران ...جناب يوسفي ظاهرا اين روايت، کلّيه و محدود به ازدواج موقت نيست.

سلام جناب احساني نيا ..يعني شرم و حياي زن کفر هست؟!

ممنون هاتف بزرگوار

سلام توضيحات اينجا به نظرم جالب اومدhttp://www.askquran.ir/thread24383.html

سلام خانم خاطره هاي مدرسه...ممنون از شما..به اين سايت مفيد مراجعه کردم کارشناس محترم اين سايت مطالب و توضيحات بسيار ارزنده و خوبي فرموده بودن ولي از توضيحات ايشون اينطور برداشت ميشد( و يا بنده اينطور برداشت کردم) که اين روايت فقط در محدوده ازدواج موقته. اما به نظر ميرسه محدوده اون وسيعتر باشه.البته شايد..

ضمن تشکر از همکاري دوستان...غيرت يعني انتظار از بين رفتن نعمتي که شخص دارد و با آن نعمت گناه ميکند. مثلا شخصي با زيبائي خود که نعمتي از نعمتهاي خداست گناه ميکند و ما اميد برطرف شدن اين زيبائي رو داشته باشيم فقط به خاطر اينکه ابزار گناه شخص از بين رفته باشه. در مورد خانمها بايد عرض کنم چون جنس زن به صورتيه که همه چيز رو منحصرا برا خودش ميخواد و اميد از بين رفتن نعمت حلال ديگرانو داره

بنابراين اين غيرت عين کفره چون بر پايه احساسات هست مثلا زني که نميتونه ازدواج موقت مردشو تحمل کنه و يا نميتونه کمک کردن و رسيدگي مرد خودشو نسبت به ديگران بپذيره دچار نوعي غيرت بي مورد شده چرا که آرزوي زوال و برطرف شدن چيزيو داره که برا مردش حلاله. البته اينم بايد عرض کنم که اين حديث کليّت نداره چون بسياري از مردها هم هستند که دنبال چشم چراني و برهم زدن کانون خانواده ديگرانند.

ضمن اينکه حضرت زهرا سلام الله عليها هم زن بودند و به يقين معصوم هم بودند ولي زن به لحاظ روحيه لطيفي که داره بيشتر در معرض اين موارد قرار ميگيره.

اين اواخر شاهد سخنراني روحاني در تلويزيون بودم که بحث چند همسري براي آقايان را در اسلام تحليل مي کردند طبق توضيحات ايشان موضوع چند همسري هميشه مورد تاييد نبوده و بيشتر بعد از جنگ ها و پس از شهادت سربازان که تعداد مردان رو به تحليل مي رفته و زنان زيادي بي سرپرست باقي مي ماندند و همچنين موارد زيادي ديگري که از حوصله خارج است اين قانون، تاييد شده و مورد اجراست تا آنجا که خود پيامبر در زماني که متوجه

تا آنجا که خود پيامبر در زماني که متوجه سوء استفاده مردان در اين زمينه مي شوند آنرا محدود مي نمايند و در کل در زمانهاي متفاوت متغير مي باشد ضمنا" اين روحاني انحصار طلبي خانمها و وجود طبيعي اين حس در زنان را نيز از دلايل آن بر شمردند

در مورد اين حديث و احاديث ديگر که از جمله ناقص العقل بودن زدن بايد به جايگاه حديث؛ زمان و مکان و موقعيت و همجنين مخاطبين (زن يا مرد در آن زمان) اشاره داشت به عنوان مثال ناقص العقل بودن و عدم پيروي از سخنان زنان از زبان حضرت در پايان جنگ جمل و فتنه اي که عايشه باعث و باني اش بود ايراد گرديد... چه بسا در بسياري موارد زنان با تحريک به موقع همسرانشان آنانرا به جهاد تشويق کرده اند که از آنجمله مي توان

به زنان شهداي عاشورا و دشت کربلا اشاره داشت که ام وهب ها از مصاديق آنها هستند/ اي کاش علماي ما با رعايت انصاف و عدالت و بي طرفي به آن بپردازند و با ارائه احاديث بدون تفسير و شرح روا آنرا مطرح نسازند تا آنگونه که در مورد برداشت از خطبه جمل و رواج آن باعث دينزدگي بسياري از دختران ما شد. نشود!

در ضمن اين حقير با توجه به اصل مساله و گفتار که از زبان معصوم(ع) جاري شده در پذيرش آن تسليم هستم اما شايسته است اين حديث با حضور دوستاني که در علم حديث تخصص دارند تحليل گردد و ادامه يابد در ضمن اميدوارم آقاياني که از ابتداي بحث وارد آن شده اند با بي طرفي تمام از حيث مرد بودن به اين مساله بپردازند در غير اينصورت بهره بردن از حضور اساتيد و خانمهاي حوزوي از جمله باد صبا و ديگر بانوان و همچنين حضور دو

دوستان متخصص اهل حديث از جمله خواهرم آسمان و برادرم آقاي محمدي بدان رنگ عدالت داد البته اين حقير قصد جسارت به ساحت علمي دوستان را ندارم و اين پيشنهاد تنها از بابت ظرافت و حساسيت علمي اين بحث و روشن شدن کمي و کيفي بهتر آن مي باشد.

سلام و ممنون از شما خانم کوير سبز..مطالب مفيدي رو بيان کرديد..بنده به همه دوستان پيام دادم و نظرشونو در رابطه با سوالات اين اتاق عموما و اين سوال خصوصا جويا شدم ولي نميدونم چرا تشريف نياوردن. فرمايشات شما هم صحيح و تسليمتون در برابر گفتار معصومين عليهم السلام ستودنيه. .در نظرات به کلي نبودن اين روايت در مورد همه خانمها اشاره شده.

سلام و ممنون از شما که اين اتاق خوب و کاربردي رو ترتيب داديد... بعضي از دوستان با نظر به اينکه همه خصوصي ها مربوط به تبليغات و يا حواشي هست به اونها ترتيب اثر نمي دن شايد بهتر باشه مجدد از بزرگواراني که نام برده شد درخواست حضور کنيم

خواهش ميکنم..ممنون از شما..لطف کنيد آدرس بزرگواراني رو که فرموديد بديد تا مجددا ازشون دعوت کنم.

براي زنان ما تبيين نشده . والا تصور اينکه 35 ميليون زن ايراني به خاطر جهل با کفر بميرن خيلي سخته .

سلام جناب سنجش...من تازه وارد اتاق هستم و اين اولين فيد هست که شروع کردم به خوندنش...هنوز فقط دو جمله ي اول فيد رو خوندم ولي در همين ابتداي امر خواستم از ادب حضرتعالي در بيانتون تشکر کنم@};-

:) سلام خانم سادات موسوي ..خواهش ميکنم..ممنون از تشريف فرمائي شما...

سلام عليکم اين حديث را از لحاظ ظاهري مي توان اين گونه معنا کرد اينکه اول کفر در اصل به چه معنايي است کفر به معناي پوشاندن بر روي چيزي است مثلا به زارع کافر مي گويند چون دانه را در خاک مي کارد و روي آن را مي پوشاند آن زارع را کافر مي خوانند در قرآن 5 نوع کفر آمده است که يک معناي آن که به معناي پوشش است به معناي خوب و نيک در قرآن امده است نه به معناي کافر اصطلاحي و کافر چون عقلش بصيرت ندارد و روي

حقيقت را مي پوشاند کافر است.خوب مي شود اين گونه گفت که غيرت زن باعث پوشيده شدن بعضي حقايق در نظر او مي شود. و گويا چشم بصيرت بين او را حجابي از غيرت فراگرفته است.و حال شايد بپرسيد که به قرينه ي ايمان بايد کفر را همان معناي اصطلاحي خود گرفت اما ايمان هم يعني باور و دانستن حقايق که باور آن ها باعث عمل مي شود و ايمان اعتقاد و باور قلبي است که غيرت مرد چشم بصيرت و حقيقت بين او را باز مي کند .

در مورد کافران آيه قرآن مي فرمايد صم بکم عمي فهم لا يعقلون کفر پوششي است بر روي عقل آنها و در مورد ايمان شرح صدره للاسلام ديده حقيقت بين او باز مي شود جهت مطالعه بيشتر آيه 122 انعام و 125 انعام خداوند با نوري که آن نور علم است راه حقيقت بين را براي او روشن مي کند لذا براي اين که چنين باشيم در دعاها مي گوييم رب هبلي نورا امشي به في الناس

خوب اينجا گفته شده غيرت زن که حال به علت حب زياد همسر و يا احساسات اوست پوششي است براي او که حقيقت اصلي را درک نکند . و آن اين است که زن با احساس خود تصميم مي گيرد و خيال مي کند دين ضرر او را مي خواهد بعضي مي گويند اسلام بر ضد زنان سخن گفته محافل فمنيستي راه مي اندازند.و حال آنکه مثلا اگر خداوند متعال طبق شرايطي به مرد اجازه چند همسري مي دهد خداوند متعال آگاه به تمام امور است لذا غيرت زن باعث

مي شود اين نکته فراموش شود. حال آنکه خود اين زن مي داند که توحيد راس تمام اصول است مي داند که هرچه خدا بگويد و حکم کند درست و به مصلحت زن و جامعه مسلمين است اما غيرت زن باعث مي شود همه اين امور را فراموش کند . و برعکس مرد بي غيرت هم نمي داند که امور مربوط به حجاب و حفظ همسر خود به مصلحت او و جامعه است لذا وقتي غيرت دارد ديده حقيقت بين او باز مي شود. و نظام اسلامي حفظ مي گردد.

بله . امام علي (ع) فرموده اند : غيرت زن از کفر اوست . منظور حضرت در اين جا کفرمطلق نيست . مرتبه ي بالاي غيرت است که اگر خانم در مقابل حکم خدا ايستادگي بکند که اگر اعتقاد قلبي اش هم همين باشد که منجر به کفر اعتقادي مي شود و اين خانم از جرگه ي مسلماني خارج ميشود . حالا خانم معتقد نيست که اين حکم غلط است . مي داند اين حکمت دارد و براي خروج از بن بست ها است ولي بخاطر حس تملک

مقابله ميکند ، اينجا مي فرمايند : کفر است ولي کفر عملي يعني معصيت و گناه . بنابراين ما دو جور کفر داريم : کفر اعتقادي و کفر عملي . خانم هاي ما از نوع دوم هستند و خانم مسلماني پيدا نمي شود که بگويد : حکم خدا غلط است و من قلبا چنين اعتقادي ندارم . معمولا بخاطر حس تملکي که خدا در وجودشان قرار داده است مي باشد .

س کفر در اين روايت به اين معنا کفر است و هيچ منافاتي هم با حس تملک ندارد . يک رتبه ي پايين غيرت را خود حضرت امير هم قبول دارند . در روايت به معناي ديگري هم داريم که ستم است . اگر کفر بود که نمي فرمودند : ستم است . در باره ي غيرت در خانم ها هم روايت داريم . شخصي از امام صادق (ع) سوال کردند : همسري دارم که بخاطر غيرت زيادي من را آزار مي دهد . امام فرمودند : اين بخاطر حُب است . اين سين جين کردن ها

يام خوبي براي آقايان دارد که من شما را دوست دارم . و نمي خواهم تو را از دست بدهم . اگر اين تعبيرات از طرف اولياءالله آمده و هشدار داده اند بخاطر اين است که خانم ها حواسشان باشد که در مقابل حکم خدا موضع نگيرند و نايستند . در مقابل ضرورت ها و خروج از بن بست ها مقاومت نکنند چون موجب آلودگي ميشود . مفسده هاي خيلي زيادي دارد و دودش به چشم خانم مي رود . مرد اگر به سمت آلودگي ها برود همسرش را آلوده ميکند

خانواده تخريب ميشود و جامعه خراب ميشود .اصل حس تملک و مقاومت خانم ها طبيعي است از اين امور که منکر ضروري دين شدن کفر است بسيار است مثلا اگر کسي منکر اين مطلب شود که با 750 گرم آب نمي توان غسل کرد کافر شده است اما فرق دارد با کسي که بيشتراز اين مقدار آب غسل مي کند اما اعتقاد قلبي به صحت گفتار خداوند دارد .

البته نياز است در اين حديث غيرت زن مشخص شود چون در بعضي جاها اينکه زن بر روي اعمال بد و خارج از شرع همسرش نظير کار خلاف شرع غيرت داشته باشد نه تنها بد نيست بلکه پسنديده است چرا که زن و مرد لباس همديگرند و بايد باعث ترقي هم شوند . و غيرت در اينجا احتمالا به خصوصيت ذکر شده تعلق دارد.مثلا اگر زني ببيند نامرمي در خانه او جلوي همسرش لباس نامناسب مي پوشد بايد با اين زن در مقابل شوهرش برخورد کند اين غيرت

يا همان امر به معروف عيب ندارد بلکه لازم است.

سلام عليکم..ممنون از نظرات شما بزرگوار