شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار
بسم الله الرحمن الرحيم . پشتوانه همه کارهاي افراد عقايد و افکار آنان است. هيچ کاري از هيچ فردي صادر نمي شود مگر اينکه آن کار ناشي از اعتقادات وي است . نظر به اهميت ويژه اي که عقائد هر شخص زندگي وي و سرنوشت او دارد درين اتاق از همه عزيزاني که مايلند درباره اعتقادات خود بيشتر تحقيق کنند دعوت به گفتگو و تبادل نظر مينماييم تا در سايه بحث و تحقيق بيشتر درباره اعتقادات خود به زندگي مادي و معنوي خود نشاط و عمق بيشتري بدهيم.

پيام‌هاي اتاق

ساعت ویکتوریا

سنجش

+ *سوال شماره 14:*... *رجعت چيست ؟ آيا رجعت از نظر عقل و شرع امکان دارد؟ در صورت وقوع ، فايده رجعت چيست؟* (لطفا در نظرات ارزشمندتون بيشتر به جنبه عقلي رجعت پرداخته شود.ممنون و تشکر)
سنجش
91/12/14
سكوت خيس
با سلام....رجعت بحثي ست که مرتبط با بحث مهدويت هستش...(بازگشت پيامبر وامامان و عده اي از مومنان خالص و نيز عده اي از منافقان وفاسقان که از دنيارفته اند).....از نظر شرعي آيات و رواياتي داريم که به وقوع رجعت اشاره دارند..
سكوت خيس
.واز نظر عقلي هم رجعت محال نيست زيرا بهترين دليل عقلي برامکان امري ، وقوع اون هستش و در امت هاي قبل از امت اسلام رجعت رخ داده...به عنوان مثال زنده شدن مرده توسط حضرت عيسي عليه السلام ، داستان زنده شدن مقتول بني اسرائيل و...
سكوت خيس
در رابطه با فايده رجعت ميشه به بهره مندي مومنان از حکومت عدل جهاني و مجازات فاسقان و منافقان ميشه اشاره کرد
سنجش
سلام خدمت شما و ساير بزرگواران. ممنون از شما... ايني که فرموديد بهترين دليل عقلي بر امکان امري وقوع اونه صحيح، ولي اول بايد اصل امکانش از طريق عقل ثابت بشه بعدا موارد ذکر شده در آيات و رواياتو بپذيريم.
سنجش
خلاصه اينکه بفرمائيد چرا وقوع رجعت محال نيست؟
سنجش
سلام..توضيح لطفا
باد صبا
سلام عليکم تعريف لغوي رجعت عبارت است ازعود وبازگشتن واما معني اصطلاحي عبارت است از اينکه خداوند متعال در آخرزمان همزمان با قيام حضرت مهدي (عج)پيامبر، ائمه و عده اي از بنگان صالح خود که اسوه ايمان و تقوي بوده اند وهمچنين عده اي از کفار ،مشرکين و منافقين را که اصل و اساس شرارت بوده اند را به دنيا باز ميگرداند تا مومنين را پاداش دهد وبدکاران را عذاب نمايد
باد صبا
روايات ذکر شده در باب رجعت بسيار است و به حد تواتر رسيده است.لذا در وقوع آن شکي نيست اما اين که از طريق عقل چگونه مي توان رجعت را ثابت کرد بايد گفت اين مسئله از چند طريق قابل اثبات است. اما در ابتدا بايد اين نکته را به خاطر داشت که:
باد صبا
قرار نيست هر چه که در شرع مي باشد بايد حتما از طريق عقل اثبات پذير باشد چرا که کلما حکم به العقل حکم به الشرع اما برعکس اين مطلب درست نيست يعني نمي شود گفت کلما حکم به الشرع حکم به العقل چرا که عقل آدمي محدود است مثل دنياي خود انسان دنياي مادي دار تزاحم و دار محدوديت هاست
باد صبا
عقل انسان شرع را به طور کامل درک نمي کند و ادله عقلي آن هم اين است که اگر عقل آدمي همه چيز ها را درک مي کرد ديگر نيازي به شرع نبود ليکن چون عقل آدمي همه چيز را درک نمي کند در نتيجه انسان به شرع نيازدارد.خوب اين قياس براي نياز انسان به شرع بوذ.
باد صبا
اما اين که رجعت را با چه دليل عقلي مي توان ثابت کرد مي شود چنين گفت يا بايد اصل اوليه اثبات شود که همان اثبات واجب الوجود و نياز مندي جهان هستي به خداست که اگر اين مطلب را اثبات کنيم لذا عقل مي گويد پس سخن گفته شده از جانب خدا هم پذيرفتني است.
باد صبا
يا بايد اصل معاد را از طريق ادله عقلي اثبات کرد که همانگونه که به معاد نيازمنديم و همانگونه که معاد ايجاد شدني است پس در اين که رجعت هم مانند معادي است در اين دنيا لذا اثبات آن هم به اين طريق امکان دارد.
باد صبا
لذا ما در اين مجال به اثبات اين ها نمي پردازيم چرا که براي اثبات آن اين مجال اندک است. و مطلب ديگر اينکه ما به دليل عقلي اثبات کنيم که آيا وقوع رجعت امکان پذير است يا خير که آيا محال عقلي است يا خير اين يک بحث و اما بحث ديگر اين است که اثبات کنيم که حالا به فرض اين که اين عمل محال عقلي نمي باشد و خداوند متعال مانند معاد و قيامت قادر به انجام آن است آيا عقل اذعان داردکه اين کار عبث و بيهوده است يا
باد صبا
نه بلکه عقل مي گويد وجود آن الزامي است. خوب ما در اين جا چون نمي دانيم مقصود شما کداميک مي باشد هر دو ادله را بررسي مي کنيم. اما اين نتکته قابل ذکر است که وقتي مي گوييم دليل عقلي يعني برهان يعني اينکه بايد قياس و مقدمه چيني کنيم يعني نياز به صغري و کبري و نتيجه داريم تا اينکه خداي نکرده دچار مغاطله نشويم و ادله عقلي در صغري بايد بديهي باشد و هرچه که قياس ما از شکل سوم به اول نزديکتر باشد متقن تر
باد صبا
مي باشد . در خصوص مسئله رجعت آنچه علما ودانشمندان علم کلام و فلسفه ميگويند اين است که رجعت از نظر عقلي قابل اثبات نيست بلکه فقط ميتوان امکان وقوع و جواز آن را ثابت کرد نه اصل وقوع آن را البته اين بدين معني نيست که پس حال که اصل وجود آن را عقل نميتواند ثابت کند پس عدم وقوع آن را ثابت ميکند. نه،بلکه در خصوص بحث رجعت و امور بي شمار ديگري شبيه آن مانند عالم برزخ ،شب اول قبر،سؤال نکير ومنکر،
سكوت خيس
خلقت به دو نحو هستش: گاهي خداوند از عدم موجود زنده اي خلق مي کنه مثل خلقت اوليه انسان (جعل بسيط) و گاهي اجزا و عناصرپراکنده ي يک موجود رو جمع مي کنه و به اون حيات مجدد عطا مي کنه(جعل مرکب)...وقتي خلقت بسيط ممکن باشه ، خلقت مرکب قطعا قابل قبول تره...
باد صبا
معاد جسماني و عقل فقط و فقط ميتواند در دايره امکان آنها بحث کند.مثلا ميگويد که رجعت اگر موجود شود هيچگونه محال عقلي پيش نمي آيد بالعکس امري چون شريک الباري که وجودش مستلزم محالات عقلي فراواني است که يکي از اين محالات عقلي ظهور فساد در عالم است.يا محدود و متناهي شدن واجب الوجود است زيرا هريک از اين دو نهايت است براي آن ديگري وحال آنکه ثابت کرده ايم که واجب الوجود نامتناهي است.از طرفي ميگويد : نبودش
باد صبا
هم مستلزم هيچ محال عقلي نميشود بالعکس امري چون وجود واجب الوجود که اگر واجب الوجود موجود نبود هزاران محال عقلي به وجود مي آمد .
باد صبا
پس بايد گفت مسئله رجعت اين که عقل بتواند بگويد حتما بايد مثل واجب الوجود ضروري باشد عقل اين را نمي توان بگويد و دليل وضوح آن اين که اگر روايات اين مطلب را عنوان نکرده بودند آيا عقل مي گفت مثل وجود باري تعالي بايد باشد يا خير؟اما به زبان ساده تر از طريق قدرت خداوند مي توان اثبات کرد که او قادر است مثل معاد مردگان را زنده و رجعت ايجاد کند.
باد صبا
اولين دليل عقلي ذکر شده بر ضرورت رجعت که حال که خداوند متعال قادر به رجعت بندگان است آيا اين امر ضروري هم هست،اين است که : قسر دائم يا اکثري محال است .مقدمه اول : روح و نفس ناطقه ، علاق? تام به بدن عنصري دارد و لذا هرگاه بعد از مرگ توجه آن به بدن طبيعي به نحو کامل حاصل شود ، زندگي جديد ممکن است .
باد صبا
مقدمه دوم : هر حقيقت ، خاصيّت و اثري دارد ، لذا پيامبر و امام داراي قو? تکميل و تعليم نسبت به جميع بشر است تا روز قيامت . مقدمه سوم : در حکمت به اثبات رسيده که قسر دائمي يا اکثري محال است ، يعني هر طبيعت و حقيقتي ، محال است که در هيچ وقت يا در اکثر اوقات از خاصيتش محروم گردد .
باد صبا
نتيجه اينکه رجوع پيامبر و امامان (ع) به دنيا از آنجا که در زمان حياتشان نسبت به تعليم عموم بشر به فعليت نرسيده ، ضروري است .
باد صبا
به زبان ساده وقتي گفته مي شود قسردائمي يا حداکثري محال است يعني در عالم خلقت خداوند موجوداتي را که خلق کرده و برايشان وظيفه اي در نهاد و فظرت و طبيعتشان قرار داده و طبيعت خاص خودشان را دارند عقل مي گويد اين طبيعت و وجودات در عالم ، سير خود را دنبال مي کنند و اين که از طبيعت خود جدا شوند امري است محال.
باد صبا
دليل دوم : ضرورت تداوم راه مصلحان مقدمه اول: هر شخص انقلابي که در صدد بر پايي نهضتي بزرگ در سطح جامعه است ، احتياج به جانشيني دارد که اصول ترسيم شد? از ناحيه او را تبيين و تطبيق نمايند ، و لذا بعد از پيامبر (ص) دوازده امام (ع) منصوب شدند . مقدمه دوم : مطابق روايات شيعه و سنّي امامان بعد از پيامبر (ص) تا روز قيامت دوازده نفرند .
باد صبا
مقدمه سوم :امام دوازدهم ، حضرت مهدي (ع) ، بزرگترين قيام کنند? جهاني است ، که با هدف برپايي حکومت عدل توحيدي در سطح جهان قيام خواهد نمود . مقدمه چهارم :اينگونه قيام ، نياز به آمدن اشخاصي بعد از او دارد که ادامه دهند? راه او در زمين? تبيين و تطبيق معنويات و اصول نهضت او باشند که همانند او از مقام عصمت برخوردارند. درنتيجه : ضرورت رجعت اهل بيت عليهم السلام .
باد صبا
دليل سوّم : فطري بودن رجعت مقدمه اول :ضرورت حکومت عدل عالمي ، فطري بشر است .مقدمه دوم : عمر حضرت بعد از ظهور عادي خواهد بود ، زيرا اصل در عدم اعجاز است . مقدمه سوم :بايد کساني باشند مثل خود حضرت که ادامه دهنده راه او هستند .نتيجه : ضرورت رجعت .
باد صبا
در مورد رجعت اين نظر هم هست که کساني که در دنيا به ناحق کشته شده اند و سير طبيعي عمر خود را در دنيا طي نکرده اند به اين دنيا باز مي گردند تا اين بهانه از آنان گرفته شود که اگر ما در اين دنيا عمر خود را داشتيم وقت توبه و يا انجام اعمال نيک ديگري را هم داشتيم که اينان باز مي گردند. اما دليل عقلي اين مطلب واضح است که خداوند متعال حال يا از طريق لطفي که در حق بندگان دارد يا از عادل بودن او بايد شرايط
باد صبا
را براي اين دسته از بندگان ايجاد کرده و حجت را براي روز قيامت بر همگان تمام کند. اما اين که چگونه همان رايط زندگي براي آنان فراهم مي شود عقل از درک آن عاجز است اما اين نکته که بعضي عنوان مي کنند که فردي که مي ميرد طبق آيه فکشفنا عنک غطاءک فبصرک يوم الحديد ديده ي بصيرت او باز مي شود خوب وقتي به اين دنيا باز مي گردد ديگر به يقين رسيده و گناه نمي کند بايد در جواب گفت چنين انسان فراموشکار است به محض
باد صبا
ورود به عالم فاني فراموش مي کند عالم بالا را و اين از خصوصيات دنيا است حتي انسان ها عالم زر يا الست را هم به ياد نمي آورند.در نهايت بايد طبق فرمايش عقلاني آيه قرآن در جواب چگونگي زنده کردن مردگان مي گويد شما را از عدم که هيچ بوديد آفريديم حال که باز چيزي هست.
باد صبا
پس کلا کساني که در مورد رجعت سخن مي گويند توانايي خداوند و عقلاني بودن ايجاد آن را منکر نيستند بلکه ضرورت وجود آن را به درستي از لحاظ عقلاني درک نمي کنند.مثلا مي گويند خوب خداوند در قيامت همه را مجازات کند چه نيازي به رجعت در اين دنياست.
باد صبا
اما آنچه که به ذهن اين حقير مي رسد اين است که خداوند هستي را با برنامه ريزي خلق کرده است لذا هر عملي در اين دنيا داراي يک عکس العملي در همين دنياست. يک گام برداشتن يک گام به جلو رفتن است . دانه در خاک بيفتد عکس العمل آن سبز شدن است . خورشيد برود همه جا تاريک مي شود . با اين بيان مي خواهم بگويم بايد عکس العمل ظبيعي در برابر کفار و مشرکان اين باشد که در همين دنيا به سزاي اعمال خود برسند چرا که طبيعت
باد صبا
به قول صدرا عليه الرحمه داراي يک حرکت جوهري است و روز به روز به سمت تکامل خويش مي رود و اين تکامل بدون پيروزي حق و نابودي باطل ايجاد نمي شود لذا براي تکامل اين طبيعت رجعت امري ضروري است که خداوند متعال آن را مهيا مي سازد . حال ممکن است گفته شود خوب اگر در اين دنيا انتقام گرفته شود پس ديگر حسابي براي آخرت باقي نمي ماند
باد صبا
هر دنيا براي خود طبيعتي مجزا دارد که با وجود اين که ادامه همند اما هر کدام طبيعت مخصوص خود را دارند جنين در شکم مادر بايد تا کامل شدن به صورت يک انسان باقي باشد وقتي در آن مرحله به سير تکامل خود رسيد به اين مرحله قدم مي گذارد . در اين دنيا رشد و نمو انسان به طريق ديگري است که با رشد و نمو در مرحله قبل متفاوت است. اين دنيا هم بدون رجعت به تکامل نهايي خود نمي رسد. و عقاب اين دنيا متفاوت با آن دنياست
باد صبا
اما نکته ديگر هم اين که در اخر الزمان کساني که از سربازان آقا هستند صالح ترين افرادند کي از خواسته ها وآرزوهاي بندگان صالح خدا از جمله پيامبران الهي همنشيني و مصاحبت با حضرت رسول در همين دنيا ميباشد و کسي نميتواند منکر آن بشود از طرفي فيض ورحمت بي کران الهي ايجاب ميکند که خداوند کريم پاسخ اين خواسته ايشان را بدهد
باد صبا
والبته در همين دنيا واز آنجا که چنين مصاحبت و همنشيني تا کنون رخ نداده است پس لازم مي آيد در آينده اين اتفاق رخ دهد واينکه هر دو گروه ايشان از دنيا رفته اند مانع از جريان فيض الهي نميشود زيرا زنده کردن مردگان در حيطه قدرت الهي بوده و خلاف حکمت الهي نمي باشد ومستلزم محال هم نيست پس با توجه به فياض علي الاطلاق بودن خداوند عدم اعطاء
باد صبا
چنين لطفي از جانب خدا مساوي بخل خدا ميباشد که بخل در خدا راه ندارد. ممکن است کسي اشکال کند که صرف آرزوي چيزي مستلزم اعطاء آن چيز از جانب خدا نيست .ميگوئيم اين سخن در صورتي صحيح است که آن خواسته يا غير شرعي باشد يا چيزي مانع از استجابت آن شود،و حال آنکه آرزوي همنشيني با پيامبر و ائمه اطهار زيباترين و با ازرشترين خواسته هر فرد مؤمن و با ايماني ميباشد
باد صبا
و نکته ديگر اين که پيامبر و امامان مختص قوم خاصي نبوده اند و به همه جهانيان تعلق داشته اند چرا که اين دين ديني جهاني بوده و نتکته ديگر اين که همه افراد در اخر الزمان مسلمان نبوده اند و پس از طهور حضرت عده اي اسلام مي آورند لذا همه اينان مي خواهند در اين دنيا از وجود نازنين پيامبر و امامن خويش بهره ببرند و هميشه در پرده ي نقل قول ديگران از روات احاديث ولي فقيه و غيره نباشند بلکه مستقيما از وجود
باد صبا
پر برکتشان بهره ببرند که بر خداوند است که براي تکامل انسان ها آنان را از وجود اين راهنمايان بهره مند سازد. از همه ي خواهران و برادران گرامي عذرخواهي مي کنم دو ادله نهايي از خود حقير است که مستلزم نقد و بررسي مي باشد . از نظرات ارزشمندتان جهت نقد آرا سپاسگزاري مي کنم . و اميدوارم خداوند همگي ما را از سربازان حضرت حجت ارواحنا له الفداء قرار دهد.
سنجش
ممنون از توضيح مختصر شما خانم سکوت خيس. از استدلالي که بيان کرديد اينطور متوجه شدم که بايد وقوع رجعت رو تعبدا بپذيريم چون خداوند قادر بر هر چيزيه .
راه كمال
ايا بحث تناسخ و بحث رجعت يکيست!!!؟ ايا در دين اسلام اعتقاد به تناسخ هست...!!!!؟
سنجش
ممنون از جواب مبســـــــــوط و استدلال هاي متعدد و دقيق شما خانم باد صبا. ازين که شما و دوستان وقت ميذاريد و اطلاعات خودتونو در اختيار ساير بزرگواران قرار ميديد تشکر ميکنم. در خصوص فرمايشات ارزشمندتون چند مطلب رو خدمتتون عرض ميکنم و انشاءالله از توضيحات شما درباره اون مطالب استفاده ميکنيم.
سنجش
1- (قرار نيست هر چه که در شرع مي باشد بايد حتما از طريق عقل اثبات پذير باشد چرا که کلما حکم به العقل حکم به الشرع اما برعکس اين مطلب درست نيست يعني نمي شود گفت کلما حکم به الشرع حکم به العقل چرا که عقل آدمي محدود است). منظور ازين مطلبتون رو درست متوجه نشدم چرا که وقتي صحبت از عقل ميشود عقل ما منظور نيست
سنجش
بلکه عقل محض و خالص و کل منظوره و بين عقل و شرع منافاتي نيست تا عقل به آنچه که شرع حکم ميکنه حکم نکنه مگر اينکه منظور اين باشه که عقل درک نميکند که اين بحثي جداست. ولي از باب اينکه عقل حکم شرع را امضا ميکند ولو تعبدا و از باب مخبر صادق اين قاعده کليت نداره.
سنجش
2- آرزوي انسانهائي که پيامبرشان رو نديده اند اگه در چارچوب شرايط اون ديدار باشه که حتما زنده ميشن وگرنه دليلي بر زنده شدن همه افراد نيست.ضمن اينکه قرار نيست هر چي در حيطه قدرت الهي قرار گرفت حتما انجام بشه بلکه موکول ميشه به مصلحت و فراهم بودن شرايط اون.
سنجش
سلام جناب راه کمال . تناسخ و رجعت با هم فرق دارن که انشاءالله بعدا بيان ميشه.
سنجش
بقيه مطالب رو هم بعدا عرض ميکنم.
سنجش
3- (مقدمه دوم : عمر حضرت بعد از ظهور عادي خواهد بود ، زيرا اصل در عدم اعجاز است ) وجه افاده اين مقدمه در دلالت بر رجعت برا بنده مشخص نشد .اميدوارم بزرگواري فرموده توضيح دهيد.
سنجش
از مجموع فرمايشات شما اينطور متوجه شدم که چون براي هر خواسته معقول و حسّ دروني در انسان ، پاسخي در خارج از وجود انسان براي آن وجود دارد مانند احساس گرسنگي که در خارج غذا که پاسخي براي اين احساس دروني است وجود دارد
سنجش
همچنين يکي از آرزوهاي بشر داشتن زندگي خالي و عاري از ظلم است بنابراين پاسخ آن در خارج بايد وجود داشته باشد و آن رجعت است.(البته اگه درست متوجه منظور شما شده باشم). ولي اين دليل با تحقق اصل ظهور حضرت عجل الله تعالي فرجه الشريف بيشتر سازگار است تا رجعت.
سنجش
و اما فرق رجعت و تناسخ بصورت خلاصه: رجعت رجوع روح به بدن صاحب روح است ولي تناسخ رجوع روح به بدن موجود ديگر.مثلا چند ماه پيش يهوديان سگ بيچاره اي را مورد اذيت و آزار قرار دادن و ميگفتن چون روح شخص پليدي (ظاهرا يکي از قضات قبلي که از نظر اونا پليد بوده) در اين سگ حلول کرده و اين سگ در حقيقت اون شخصه و ما داريم اون فرد رو اذيت ميکنيم. امان از وقتي که عقل پاره سنگ برداره :)
سنجش
منتظر نظرات بزرگواران هستيم.
سنجش
*با تشکر از بزرگواران که با نظرات مفيدشون بحث رجعت رو پيگيري فرمودن. بنده برا جمع بندي مطالب توضيح مختصي راجع به رجعت ميدم . اگه نياز به تکميل داشت دوستان تمکيل بفرمايند.رجعت در لغت به معني رجوع و بازگشت و در اصطلاح عقايد به بازگشتن عده اي از مومنين و کفار خالص به دنيا مي گويند. که اين زنده شدن و برگشتن در زمان ظهور حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف رخ ميدهد.*
سنجش
*از نظر عقل رجعت امکان دارد چرا که امور محال عبارتند از: 1- محال عرفي مثل اينکه عرفا محال است کسي در حالت عادي روي زمين سينه خيز به محل کار خود برود (ولي اگه بره چي ميشه :)) 2- محال وقوعي مثل اينکه تمام آبهاي درياها تبديل به آب هندوانه شود. اگر چه عقل رخ دادن اين امر را محال نميداند ولي تاکنون واقع نشده است.(ولي اگه بشه چي ميشه، سه شيفت بايد آب هندونه بخوريم :))*
سنجش
*3- محال عقلي مثل اينکه دو چهار تا بشه ده تا يا بشه دو تا. از وقوع رجعت هيچ کدام از محالات ذکر شده لازم نمياد بخصوص اينکه رجعت در امتهاي قبل هم واقه شده و همونطور که دوستان بزرگوار فرمودن بهترين دليل بر امکان يک چيز، وقوع آن مي باشد. بنابراين از نظر عقلي رجعت امريست ممکن.*
سنجش
*و اما از نظر قرآن کريم و روايات: حضرت صادق عليه السّلام در معناى وَ يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً فرمود هيچ مؤمنى نيست كه كشته شود مگر آنكه در موقع رجعت بدنيا برگردد تا بمرگ طبيعى بميرد و رجوع بدنيا نمى‏كنند مگر مؤمن خالص و يا كافر مطلق. در تفسير على بن ابراهيم مينويسد از حضرت صادق عليه السّلام معنى آيه وَ يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً را پرسيدند.*
سنجش
*. حضرت از راوى پرسيدند: اهل تسنن در اين مورد چه ميگويند؟ راوى عرضكرد: آنها ميگويند: اين آيه مربوط بقيامت است. حضرت فرمود: آيا خداوند در روز قيامت از هر امتى جمعى را برانگيخته مى‏كند و بقيه را رها ميگرداند؟! نه! اين در ايام رجعت است، آيه‏اى كه مربوط بقيامت است اين است:*
سنجش
*وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً يعنى آنها را برانگيخته ميكنيم و يك نفرشان را باقى نميگذاريم تا آنجا كه ميفرمايد «موعدا»* (مهدى موعود-ترجمه جلد سيزدهم بحار، ص1194)
باد صبا
سلام عليکم عذرخواهي مي کنم در اين چند روز مشاوره و راهنمايي چند پايان نامه بود که بايد به دقت مطالعه مي شد لذا فرصت حضور نداشتم اميد است که عذرخواهي حقير را بپذيريد.اولين موردي که جناب سنجش فرموديد در مورد عقل بايد گفت ما در اينجا در مورد عقل کامل و محض سخن نمي گوييم ما در مورد عقل انسان ممکن الوجود صحبت مي کنيم وو اين را در مقابل شرع بررسي مي نماييم.
باد صبا
خداوند متعال واجب الوجود وذات مستجمع جميع صفات کماليه و جماليه مي باشد ما به خداوند رييس العقلا مي گوييم و ممکن الوجود هميشه محدود است و آنچه در پروردگار از اين صفت به طور نامحدود که هرچند لفظ نامحدود هم صحيح نيست وجود دارد در بشر و انسان از آن صفت به طور محدود هست.
باد صبا
دقيقا ماند علم که خداوند متعال عالم مطلق است و اما اين علم در هر انساني بسته به ظرفيت وجودي آن انسان است و همه را بهره اي به يک اندازه نيست درمورد عقل هم همين طور است هرکسي به ميزان خاص ظرفيت وجودي اش از ان بهره مند است تا جايي که عقل اول را حضرت رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم مي دانند.
باد صبا
شاهد بر اين مدعا اين است که اگر انسان از عقل کامل و محضي که شما بيان فرموديد بهره مند بود ديگر اصلا نيازي به هدايت وجود قانون شرع و فرستادن اوليا نبود. خداوند ابزار اين عقل مادي ما را بهره هايي از گوش و چشم وقلب ... ما مي داند و کساني که تعقل نمي کنند راه دريافت ها بر خود بسته اند صم بکم عمي فهم لايعقلون .
باد صبا
اين قاعده ذکر شده کلما حکم به العقل حکم به الشرع قانون اصولي است. که در مورد عقل نوعي بشر -نه عقل شخصي نه وجدايات و نه اخلاقيات - سخن مي گويد . شرع از آنچه که خداوند تشريع مي کند و قانون گذاري مي نمايد براي بشر آمده است لذا وقتي گفته مي شود عقل و مقابل آن نقل است عقل بشر و مقابل آن قانون پروردگار است . عقل بشر نمي داند چرا خداوند فرموده نماز صبح دو رکعت ونماز مغرب سه رکعت است.و اگر آن عقل محض و کل
باد صبا
را در وجودش داشت ديگر انسان محدود نبود چرا که بالاترين عوالم را عالم عقل دانسته اند . انسان موجودي است که بايد به طرف تکامل حرکت کند چون ممکن است و علم و عقل و تقوا و کرم و هرچه که روز به روز کسب کند تکاملش بيشتر شده و اين سير حرکتي تمام موجودات به غير از ذات حضرت احديت جل و جلاله است. پس حتي اولياء الله ه در حد خداوند از عقل و علم برخوردار نيستندچون مخلوق و ممکنند.
باد صبا
لذا عقل ما عقل محدود ممکن الوجودي بشر در مقابل قوانين شرع قرار مي گيرد و گفته مي شود هر آنچه شرع حکم کند عقل ما نمي تواند درک کند و الااين قوانين شرع از همان علم و عقل خداوند مي باشد.(البته اين عبارت من نادرست است اما براي فهم اين گونه گفته مي شود چرا که وقتي صفات خدا مطلق است ما علم عقل و قدرت و.. را جدا مي کنيم و آن را بيان مي داريم و الا صفات خداوند عين ذات اوست و جداي از ذات او نيست.)
باد صبا
نمي دانم تا چه حد توانستم مطلب را روشن کنم.اما اگر باز هم سوالي بود در خدمت هستم.و اما در مورد سوال بعدي آرزوي انسان هايي که پيامبرشان را نديده اند بايد گفت ارزو هاي انسان چندين دسته است که دسته مادي ها به کنار اما دسته معنويات خود گاهي آرزوي زيارت و يا توفيق کسب علم و غيره ...مي باشد بگذاريذ براي واضح تر شدن مطلب مثالي ذکر کنم شما استادي داريد که بسيار تبحر دارد اما استاد اين استاد هم هست اما
باد صبا
شما براي کسب علم و دانش به او دسترسي نداريد و حسرت اين را داريد که روزي در محضر استاد استادتان هم کسب فيض کنيد اين هم چنين است آن هايي که مومن هستند آرزوي معنوي دارند که اين فيض حضور آخرين پيامبر را درک کنند و در محضرش سود ببرند و ما بارها از خداوند متعال مي خواهيم اللهم انا نسئلک زياده في الدين يا خداوند در آيه 125 سوره انعام و چند آيه قبل ان کساني را که خود مي خواهند عدايت شوند را شرح صدر داده
باد صبا
و نور عطا مي کند اين مومنان براي تکامل حقيقي خود نياز به پيامبر دارند و خداوند فرموده حجت را بر همگان تمام خواهد کرد و به قيامت نخواهد گذارد لذا براي تکامل اينان طبق قاعده لطف بايد رجعت باشد .
باد صبا
ببخشيد من يک ارتباط آن لاين الان دارم يه ده دقيق ديگر مزاحم مي شم
سنجش
ممنون از توضيحات کافي و واضح شما خانم باد صبا.البته چون اصل بحث درباره رجعت در حد قابل قبولي انجام شده بحث عقلي قبل رو ادامه ميديم. در مورد عقل و شرع: جائي که شرع مقدس حکمي ميکند عقل نيز به همان ، حکم ميکند اگر چه علت آن را نداند
سنجش
ولي سوال اينه که آيا عقل کلّ يعني وجود مقدس رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم هم علت احکام شرعي را نميدانستند؟! يقيناً آن حضرت عالم به علل احکام بوده اند. ازين جهت عرض شد که هر چه شرع به آن حکم کند عقل نيز ميپذيرد و به آن حکم مي کند.
سنجش
نکته بعدي اينکه چون انسان مي تونه در عالم برزخ از کمون به بروز ارتقاء پيدا کنه بنابراين برگشتن به دنيا براي ديدن معصومين عليهم السلام در دنيا خصوصيتي خاص تلقي نخواهد شد چرا که اين ملاقات در برزخ حاصل ميشود.
باد صبا
نکته دقيقا همين جاست اين عقل ماست که دليل عقلي احکام را نمي داند اما عقل حضرت رسول اکرم صلي الله عليه و آله وسلم دليل احکام را مي دانند و چون ايشان در بين ما نيست ما نمي توانيم دليل اصلي را بدانيم به همين علت فتوا ها بسيار است و به همين علت تفاسير زياد است اگر حضرت رسول و ائمه عليهم السلام حضور داشته باشند فصل الخطاب سخن ايشان است اما در مورد رجعت مردم آن زمان علت نخواسته اند تا حضرت بيان کنند
باد صبا
مردمي بودند که به جاي اين سوالات از حضرت علي عليه السلام مي پرسند چند عدد ريش در صورت من هست اين نشان از عقل کم اين افراد دارد که از معصومي که سرچشمه علم است به جاي سوالات مهم اين گونه مي پرسند.
باد صبا
و اما در مورد نکته بعدي شما گويا من نتوانسته ام درست بيان کنم که چنين مطلبي پيش آمده است.اين عالم بايد سير طبيعي خود را طي کند خداوند متعال چيزي را عبث نيافريده . و حکمت ايشان چنين اقتضائي دارد خداوند متعال انسان هايي را مي آفريند که انسان کاملند و براي هدايت مردم آمده اند و اين هدف خلقت اين انسان هاست اما اينان در زمانه اي زندگي کرده اند که از هيچ چيز در وجودشان بهره اي برده نشده است . مردمي که
باد صبا
نادانند و قدر نمي دانند حال خداوند اينان را همراه انسان هايي که عالم و عاقلند باز مي گرداند و همچنين با افرادي ديگر تا همه از اين فيض بهره ببرند . کساني که درک مي کنند ولي را و ولي که درک مي کنند مردم را.و اين حکمت خداوند است که هر دو را لازم و ملزوم يکديگر معرفي مي کند .
باد صبا
در حقيقت دنيا به سه عصر تقسيم مي شود زمانه اي که پيامبران الهي و معصومين بوده اند امام مردم آنان را نمي خواسته اند و مردم نادان بودند. زمانه دوم مردمي که علم کسب کرده اند دنبال احکامند سوال شرعي دارند دنبال تفسير قرآنند و حال اوليا و معصومين که مي توانند جوابگو باشند نيستند. و زمانه بعدي مردمي که مي خواهند امام و پيامبر را و امام معصومي که علم و دانش خود را در اختيار آنان قرار دهد.
باد صبا
و نکته جالبتر اين که هدف تمام اين خلقت چيست ؟ بسيار زيباست شما را خلق کردم که مرا بشناسيد و عبادت کنيد و چون شرايط اين که هم مردم بخواهند هم معصوم وجود داشته باشد نبوده حق خدا از پرستش ايجاد نشده و چه زيباست که در زمان مردم توسط معصومين خدا را بشناسند و از روي عشق و علاقه اي که از شناخت خدا حاصل شده او را عبادت کنند. و اين در دنياست چرا که دنيا دار عمل است.
باد صبا
خداوند متعال تمام کساني را که از ته قلب خواهان درک عشق حقيقي عرفان ناب نزديکي به خدا از طريق پيامبر و امامان را داشته اند و اين فرصت نيافته اند باز مي گرداند تا معناي حقيقي خداوند و عشق به او را درک کنند و همچنين کافران تا بدانند حقيقت چه بوده و چه زياني مرتکب شده اند.
باد صبا
سير اين مسير واقعا بدون رجعت امکان پذير نخواهد بود.خداوند متعال بيان مي دارد آفرينش مردم بدون ولي بيهوده است و آفرينش ولي بدون مردم بيهوده است .
باد صبا
در مردم عمر حضرت که گفتيم اصل بر عدم اعجاز است يعني تا زماني که حضرت در غيبت هستند و زمان ظهور نرسيده اين اعجاز از وجود خود حضرت نشانگر حقانيت ايشان است اما بعد از ظهور حضرت نياز به اعجاز از بين مي رود زيرا اعجاز از انبياو کرامت از ائمه براي اثبات حقانيت آن هاست وقتي حقانيتشان اثبات شد ديگر نيازي به اعجاز نيست و عمر حضرت مانند بقيه انسان هاي بشر عادي مي شود .چون بعد از اتمام عمر ايشان هنوز زندگي
باد صبا
بشر در جريان است لذا مردم نياز به ولي دارند که دليل وجود رجعت انبيا و اوليا مي شود.
باد صبا
اما در مورد اين مطلباز مجموع فرمايشات شما اينطور متوجه شدم که چون براي هر خواسته معقول و حسّ دروني در انسان ، پاسخي در خارج از وجود انسان براي آن وجود دارد مانند احساس گرسنگي که در خارج غذا که پاسخي براي اين احساس دروني است وجود دارد - سنجش
باد صبا
همچنين يکي از آرزوهاي بشر داشتن زندگي خالي و عاري از ظلم است بنابراين پاسخ آن در خارج بايد وجود داشته باشد و آن رجعت است.(البته اگه درست متوجه منظور شما شده باشم). ولي اين دليل با تحقق اصل ظهور حضرت عجل الله تعالي فرجه الشريف بيشتر سازگار است تا رجعت.
باد صبا
بايد بگويم خير منظور من دقيقا اين مطلب نيست به عنوان مثال فردي غيبت مي کند عکس العمل آن در طبيعت چيست؟ طبيعت که مي گوييم عالم جسماني محض نيست ما جداي از رابطه علي و معلولي در ماديات در معنويات هم اين رابطه علي و معلولي را داريم
باد صبا
مثلا نور باعث رشد گياه مي شود يکي از علل رشد گياه . در غيبت غيبت معلول اين نکته خوردن گوشت برادر خود که با چشم ما ديده نمي شود اما وجود دارد. نگاه نامحرم به يک زن برا هردو علتي است براي چيز ديگر مثلا گناه بعدي . نماز شب نخواندن امشب فردي مثلا دليش اين بوده که گناهي کرده توفيق نماز شب از او گرفته شده
باد صبا
اين که نماز تنهي عن الفحشا و المنکر است اثر اين عمل است. حتي بعضي از فلاسفه مي گويند آنچه که هرروز براي ما اتفاق مي افتد و ما آن را تقدير مي ناميم و ياسرنوشت در حقيقت نتيجه هر عمل ماست که ما نمي بينيم و نمي دانيم ما امروز ماشينمان پنچر مي شود دير راه مي افتيم يک تصادف قبل از ما بوده و ما از اين تصادف به علت نرسيدنبه آ رهايي يافتيم که مي گويند نتيجه مثلا دعا و يا عمل نيک ديگر بوده.
باد صبا
داشتن روزي مثل فرزند صالح و همسر شايسته و علم و تقوا و.. همه نتيجه اعمال انسان است . گاهي يک گناه چنان توفيق وسيعي از انسان سلب مي کند که ديگر دريافت آن امکان ندارد.درست که با توبه ديگر مجازات نمي شود و گناه بر او نوشته نمي شود اما باعث سلب توفيقي از انسان شده است.
باد صبا
حالا ما مي گوييم رجعت چون در اين دنيا واقع مي شود و دنيا بدون روابط علي و معلولي چه مادي و چه معنوي نيست لذا رجعت همان علت يکسري معلول است که باز برمي گردد به اين که علت وجود معصوم هدايت است اين عليت به دليل نبودن شرايط لازم در زمان خودشان براي هدايت به عليت تام تبديل نشده لذا رجعت شرايط علت تام را فراهم مي کند و معلول که همان انسان هاي بهره مند شده هستند براي رسيدن به کمال مهيا مي شوند.
باد صبا
اگر سوال ديگري در رابطه با عرايض بنده بود بفرماييد.اين مباحث نياز مند تحصيل دروس منطق اصول فقه فلسفه کلام قرآن حديث و غيره است و لذا توضيح تمام اين مطلب در حوزه نيازمند سالها تحصيل است و از اينکه بنده حقير در اين مجال اندک نمي توانم اين اصطلاحات و مباني اصلي را با زباني ساده تر از اين توضيح دهم تا عزيزان بهتر مطلب را دريابند و تکلف در کلام نباشد عذرخواهي مي کنم.ربنا هبلنا نورا نمشي به في الناس
سنجش
ممنون از شما که وقت ميذاريد و پاسخ ميديد. خدمت شما عارضم که براي استفاده از معصومين عليهم السلام لزومي به بازگشت افراد مرده وجود ندارد و در زمان هر امامي (در رجعت) به قدر کافي مردماني هستند که از وجود ائمه عليهم السلام استفاده کنن.(البته به استثناي همان تعدادي که در رجعت برميگردند آنهم با شرايط خاص و مدت محدودي که در رجعت زندگي ميکنن)
سنجش
ضمن اينکه مردم هر زمان عقولشان متناسب با زمان خودشان است .
سنجش
در مورد عقل هم بايد عرض کنم قاعده ما حکم به الشرع حکم به العقل در همه موارد ميتونه صادق باشه. (البته با در نظر گرفتن فرق بين حکم به چيزي و درک علت يک چيز )
باد صبا
مردماني هستند بله اما عده اي که مثلا من امروز مي ميرم در محضر خداوند متعال مي گويم من مي توانستم به تکامل برسم و عاقبت الانم را نداشته باشم اگر انساني بوده ام که مي خواسته ام و همه تلاش خود را کرده ام اما به علت نبودن پيامبر و معصوم بيش از اين نتوانسته ام چه ؟ من مي گويم اگر من هم در زمان فلان امام يا معصوم بودم و از وجودشان فيض مي بردم حالا در مرحله بهتري از شناخت و تکامل بودم. و چون حضرت حق حجت
باد صبا
بر همگان تمام مي کند و دليلي براي عدم تکامل براي بندگان خود از جانب خود نمي گذارد طبق قاعده لطف شامل رجعت مي شوند.
باد صبا
خود شما اگر الان پيامبر اسلام حضور داشتند زندگي متفاوت تري نداشتيد؟ تا الان که همه چيز به دليلي نامعلوم است هرکس سخني دارد از آيات و روايات و حقيقت اصلي احکام روزمره تان را هم به يقين نمي دانيد بله احکام علما منجزيت مي آورد اما ايا مصالح و مفاسد بار شده بر آن هم همان است؟
باد صبا
مردم آن زمانه عقل زمانه خود را داشتند و امامي که قدر نمي دانستند و زمانه ي مثلا ما که مردم مي خواهند بدانند اما امام نيست.
باد صبا
حرف آخرتان را قبول ندارم گفتيم حرف شرع و عقل محض يکي است شرع از همان عقل محض آمده اما وقتي مي گوييم عقل هرچه شرع حکم مي کند را درک نمي کند در مورد عقل الان خود مي گوييم نه عقل کلي و محض و مطلق والا نيازي نبود بعضي چيزها را تعبدي قبول کنم با عقل قبول مي کرديم البته به طور مستقيم چون قبول تعبدي را عقل دستور مي دهد چون مستقيما درک نمي کند که چرا شرع چنين گفته و فقط عقل مي گويد چون سخن شرع سخن خداست
باد صبا
و عقل هرچه که خداوند بگويد قبول کرده تعبدا قبول مي کند.براي همين گفته شده بيشتر اوامر الهي در قرآن اموري ارشادي اند .و اوامر مولوي کمترند امور ارشادي اموري هستند که عقل خود درک مي کند و خداوند من باب يادآوري و تذکر عنوان مي کند و امور مولوي اموري که اگر خدا به آن امر نکند عقل خود نمي داند که چنين اموري را بايد انجام دهد.
سنجش
همونطور که قبلا عرض شد تکامل انسان منحصر در درک حضور فيزيکي معصوم نيست .انسان ميتونه اويس وار به درجات بالا برسه ولي هيچ کس بيش از ظرفيت وجودي خودش نميتونه کسب علم و معارف کنه. ضمن اينکه تمام قواي انسان (همه افراد خوب و بد) در عالم برزخ و قيامت به فعليت ميرسن
سنجش
و نيازي به تکميل شدن در دنيا نيست و افرادي هم که به دنيا رجوع ميکنن جهت دريافت بخشي از پاداش و يا کيفرشون هست وگرنه در قرآن کريم هست که: و لو ردّوا لعادوا لما نهوا عنه. به اين مضمون که اگه (کفار) برگردن دوباره مشغول همون کاراي بد خودشون ميشن
سنجش
مگه افرادي مثل عرفا چطور به درجات عاليه رسيدن. امام عليه السلام از راه باطن افراد رو هدايت ميکنه.
سنجش
کل يعمل علي شاکلته هر کس طبق خلق و خو و نيت خودش عمل ميکنه. مگه همه مردم زمان پيامبر خواستار هدايت بودن؟ هر کس بود که بود و به درجات بالا رسيد مثل زيد و سلمان و... بعضي هم ابولهب و ابوجهل و...شدن/
*ابرار*
.
سنجش
منظور از عقلي که به حکم شرع حکم ميکنه قطعا عقلي مثل بنده حقير نيست بلکه عقل کل هست که صد البته پيامبر حقيقت همه دستورات شرع رو به تعليم الهي درک ميکردن
سنجش
ممنون از شما و از همراهي دوستان..با اجازتون مرخص ميشم.انشاءالله بعدا خدمت ميرسم.
ساعت ویکتوریا
گروه بحث آزاد درباره اعتقادات
vertical_align_top