کد صلوات شمار برای وبلاگ
//--> رهگذر - مائــده الهی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























مائــده الهی

                                                         بسم الله الرحمن الرحیم
 شهادت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم

بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِکَ مَا لَمْ یَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَیْرِکَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَ الْإِنْبَاءِ وَ أَخْبَارِ السَّمَاءِ خَصَّصْتَ حَتَّى صِرْتَ مُسَلِّیاً عَمَّنْ سِوَاکَ وَ عَمَّمْتَ حَتَّى صَارَ النَّاسُ فِیکَ سَوَاءً وَ لَوْ لَا أَنَّکَ أَمَرْتَ بِالصَّبْرِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْجَزَعِ لَأَنْفَدْنَا عَلَیْکَ مَاءَ الشُّئُونِ وَ لَکَانَ الدَّاءُ مُمَاطِلًا وَ الْکَمَدُ مُحَالِفاً وَ قَلَّا لَکَ وَ لَکِنَّهُ مَا لَا یُمْلَکُ رَدُّهُ وَ لَا یُسْتَطَاعُ دَفْعُهُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی اذْکُرْنَا عِنْدَ رَبِّکَ وَ اجْعَلْنَا مِنْ بَالِک‏ ادامه مطلب...

نوشته شده در چهارشنبه 91/10/20ساعت 10:7 عصر توسط <رهگذر> نظرات ( ) |

                                                        بسم الله الرحمن الرحیم

                   نفاق و منافق

در بین صفات درونی انسان ، هیچ صفتی به دردناکی صفت نفاق نیست. حتی خود منافق نیز اگر از هم مسلک خود ،نفاق ببیند خوشایند او نیست و از وی منزجر می شود. در این نوشتار مختصر ،که امیدوارم به لطف خداوند متعال برای شما مفید فایده باشد چند سطر راجع به این صفت مطالبی را بیان می کنیم.

ویژگى اصلى منافقان، داشتن شخصیت دو گانه است. دوگانگى ظاهر و باطن، گفتار و رفتار، جلسات خصوصى و عمومى و دوگانگى در همه چیز، که شرح آن را امام امیرمؤمنان علیه السلام به صورتى بسیار دقیق بیان فرموده است.(1)آنها کسانی هستند که خود را اصلاح طلب مى‏خوانند، در حالى که مفسدان واقعى هستند. خود را عاقل و هوشیار و دیگران را ابله و نادان مى‏دانند، در حالى که واقعاً ابلهانى شیطان صفتند.آنها شریک دزد و دوست قافله، رفیق مردم و عامل بیگانه، غمخوار کشور و عامل استعمارند.(2)

و اما نفاق در بعد فردی: رسول خذا صلی الله علیه و آله و سلم در بیانی به امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند:  لِلْمُنَافِقِ ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ إِذَا حَدَّثَ کَذَبَ وَ إِذَا وَعَدَ خلف[أ َخْلَفَ] وَ إِذَا اؤْتُمِنَ خَانَ منافق دارای سه علامت است: وقتی چیزی را حکایت می کند دروغ می گوید، و هنگامی که وعده می دهد به وعده‏هایش عمل نمی کند، و وقتی نسبت به چیزی امین قرار می گیرد ،در امانت خیانت می کند. (3) البته این گوشه ای از صفات منافقین بود که چه بسا اکثر افراد به آنها مبتلا هستند.

حادثه 9 دی سال 1388 در حقیقت برخورد با کسانی بود که عمری در بین این امت ریاکارانه زیستند و منافقانه عمل کردند و چهره نفاق خود را در فرصتی که برایشان پیش آمد نشان دادند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. نهج البلاغه -ترجمه شهیدی- خطبه 194.

2. به سوره بقره آیات 8-20 و سوره منافقون رجوع شود.

3- مکارم الأخلاق، ص: 438.


نوشته شده در پنج شنبه 91/10/7ساعت 9:36 عصر توسط <رهگذر> نظرات ( ) |

                                                              بسم الله الرحمن الرحیم

                                 سند حرف عمر

انّ الرجلَ لیَهجُر و عندکم القرآن حسبنا کتاب الله ؛(این شخص هذیان می گوید و نزد شما قرآن هست کفایت می کند ما را، کتاب خدا) این کلامی بود که از دهان  خلیفه دوم اهل تسنن نسبت به کسی خارج شد که خداوند درباره او فرموده: وَ ما صاحِبُکُمْ بِمَجْنُون و مصاحب شما[ پیامبر] دیوانه نیست! (تکویر22) و نیز فرموده: وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى و هرگز از روى هواى نفس سخن نمى‏گوید! (نجم 3)  در حالی که این سخن کفرآمیز ، شایسته گوینده خود بود تا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ...

اما آیا عمر نمی دانست که پیامبر خدا هذیان نمی گوید ؟ چرا ، خوب می دانست... پس چرا این سخن را گفت ؟!

1- منظور وی از گفتن این جمله کفرآمیز ایجاد سر و صدا بود تا پیامبر اکرم را از تصمیم خود منصرف کند ؛ زیرا هیچ شخص دیگری جز او حتی یک حرف نابجا از رسول خدا در تمام مدت بیماری ایشان نه شنیده و نه نقل کرده است.

2- اگر منظور او از آن جمله معنای جدی اش بود دیگر احتیاجی به گفتن جمله دوم (و عندکم القرآن حسبنا کتاب الله و  قرآن نزد شماست کتاب خدا کفایت می کند ما را) نبود و برای اثبات نابجا بودن سخن پیامبر به بیماری اش استدلال می شد نه اینکه با وجود قرآن نیازی به سخن پیامبر نیست. چرا که همه صحابه می دانستند همان کتاب خدا پیامبر اکرم را واجب الاطاعة و سخنش را سخن خدا قرار داده است. «آنچه مى‏گوید چیزى جز وحى که بر او نازل شده نیست!»(نجم 4)

  3- این اتفاق در مرض موت خلیفه اول تکرار شد و او نیز در آن مرض گاهی بیهوش میشد و گاهی به هوش می آمد و با وجود  این حالت به خلافت خلیفه دوم وصیت کرد اما چرا خلیفه دوم آنچه را درباره پیامبر خدا گفته بود درباره خلیفه اول تکرار نکرد ؟؟؟!!!(1)

4- خلیفه دوم در حدیث ابن عباس (2)به این حقیقت اعتراف می کند؛ وی می گوید: من فهمیدم که پیامبر خدا می خواهد خلافت علی بن ابی طالب را مکتوب نماید ولی برای رعایت مصلحت بر هم زدم . می گوید: خلافت از آن علی بود (3) و  اگر به خلافت می نشست مردم را به حق و راه راست وادار می کرد ولی قریش زیر بار آن نمی رفتند بدین جهت وی را از خلافت کنار زدیم(4)...

                       

                              تو خود بخوان حدیث مفصل ازین مجمل

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. الکامل-تألیف ابن اثیر-ج2-ص292 و شرح ابن ابی الحدید-ج1-ص54.
2. شرح ابن ابی الحدید-ج1-ص134.
3. تاریخ یعقوبی-ج2-ص137.
4. شیعه در اسلام-تألیف علامه طباطبائی رضوان الله علیه-درس39.

 


نوشته شده در چهارشنبه 91/9/29ساعت 10:46 عصر توسط <رهگذر> نظرات ( ) |

                             بسم الله الرحمن الرحیم

             الله

مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست     یا شب و روز بجز فکر توام کاری هست

به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس              که به هر حلقه موییت گرفتاری هست

گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست            در و دیوار گواهی بدهد کاری هست

صبربر جور رقیبت چه کنم گر نکنم                    همه دانند که در صحبت گل خاری هست

نه من خام طمع عشق تو می ورزم و بس      که چو من سوخته در خیل تو بسیاری هست

من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود              جان و سر را نتوان گفت که مقداری هست

عشق سعدی نه حدیثیست که پنهان ماند       داستانیست که بر هر سر بازاری هست!


نوشته شده در سه شنبه 91/9/28ساعت 9:52 عصر توسط <رهگذر> نظرات ( ) |

                             بسم الله الرحمن الرحیم

پارسی بلاگ

در بین سایتهای مختلف ، سایت پارسی بلاگ یه پیامرسان داره که این پیامرسان یسری افراد و اهالی توش مشغولن. بعضی مشغول تفنّن بعضی مشغول تفریح عده ای سرگرم تبلیغ (حالا بماند تبلیغ ِچی) ، یسری گرم ِ یابی (چی یابی؟ هر چی که یابیدنی باشه دیگه) و و و....آدمای جورواجورم زیاد داره ! بامذهب ، لامذهب ، هزار چهره (البته عدد هزار از باب نمونه و حد اقلی بود وگرنه هزار چی باشه !) ، خونگرم ، خونسرد ، بی تفاوت ، باتفاوت ، مرد ، زن ، خنثی (باور کن هستش ، شوخی نمیکنم...بعضیا با تغییر جنسیت مجازی دو جنس میشن ) ، با محبت ، با گذشت، عصبانی مزاج ، از هفت دولت آزاد و.....خلاصه همه جور آدمی تو این پیامرسان میتونی پیدا کنی...این افراد سلیقه های مختلفی دارن با گرایشهای متفاوت ولی در کل ، جمع ، جمع خوب و قابل قبولیه..

همه جور مطلبی هم تو وبلاگاشون میذارن با عکسای مناسب و بعضا نامناسب...اینایی که نوشتم راجع به کل پیامرسان بود اونم با یه دید خیلی کلی ...البته دوستان هر کس تو پیامرسان یخورده خاص تر میشن یعنی میتونی هر کسی رو خواستی بپذیری و هر کس رو نخواستی نپذیری... لابد میگین ؛آهای سنجش ! کشتی منو برو سر اصل مطلب ، منظورت ازین آسمون ریسمونایی که داری میبافی چیه؟؟!! حالا چی میخوای بگی؟ .. خستت کردم، نه ؟ :)) خب باشه میرم سر اصل مطلب...اصل مطلب دو چیزه...

1- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه  السلام: قَالَ النَّاسُ مَعَادِنُ کَمَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّة

امام صادق علیه السّلام: مردم معادنى هستند مانند معدنهاى طلا و نقره.(روایات تربیتى -ج‏1 - ص 228)

2- امیرالمومنین  علیه السلام : کُن عند اللّهِ خیرَ الناس، و کُن عند نفسِکَ شرَّ الناس، و کُن عند الناسِ واحداً من الناس.

نزد خدا از همه بهتر باش و در چشم خود از همه بدتر، و در نظر مردم یکى از آنان باش. ( تحریر المواعظ العددیة، ص: 274)

اهالی پیامرسان ! این دو روایت شامل حال ما هم میشه ، انشاءالله که همه ما اهالی ، از بهترینها باشیم !!!


نوشته شده در دوشنبه 91/9/27ساعت 9:12 عصر توسط <رهگذر> نظرات ( ) |

                                         بسم الله الرحمن الرحیم


عاشق
حالتون خوبه؟ با شما بودم. بله با خود شما ! من در طول روز هر از چند وقتی تو مسیرم با دخترهایی مواجه می شم که با وضع خاصی خودشونو تو جامعه مطرح  و به مردم عرضه می کنن. هر چی فکر کردم نتونستم بفهمم این وضع ظاهریشون همون وضع باطنشونه یا نه باطنشون غوغاس! و ازین خاطر اینطوری خودشونو درست کردن ...
ادامه مطلب...

نوشته شده در چهارشنبه 91/9/15ساعت 7:38 عصر توسط <رهگذر> نظرات ( ) |

                                      بسم الله الرحمن الرحیم

 

امیرالمومنین علیه السلام

زُهْدُکَ فِی رَاغِبٍ فِیکَ نُقْصَانُ حَظٍّ وَ رَغْبَتُکَ فِی زَاهِدٍ فِیکَ ذُلُّ نَفْس

بى رغبتى تو نسبت به کسى که خواهان توست از دست دادن بهره است و رغبت داشتن تو نسبت به کسى که  رغبتى به تو ندارد ذلیل کردن خود مى باشد (بحار الأنوار- ج‏64 -باب 11 - ص : 189) ادامه مطلب...

نوشته شده در جمعه 91/9/10ساعت 8:45 عصر توسط <رهگذر> نظرات ( ) |

                                           بسم الله الرحمن الرحیم

کربلا

إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ خَوَّانٍ کَفُور  خداوند از کسانى که ایمان آورده ‏اند دفاع می ‏کند؛ خداوند هیچ خیانتکار ناسپاسى را دوست ندارد! (حج 38)

دفع یعنی پیشگیری از اصابت ضرر به انسان برخلاف رفع که یعنی برطرف کردن ضرری که به انسان رسیده.طبق این آیه شریفه ، خداوند متعال از مومنین دفاع می کند. ذکر این نکته لازم است که در آیه شریفه خداوند فرموده: یدافع ؛ با توجه به صیغه یدافع که از باب مفاعله بوده و بار معنایی اشتراک را می رساند معلوم می شود مومنین نیز در قبال این دفاع وظیفه ای دارند و باید با نصرت دین الهی از خداوند دفاع کنند تا امر یدافع که محقق شدن آن در گرو عمل دو طرف است، محقق شود . همچنین با توجه به فراز آخر این آیه کسی نباید با ترک رعایت احکام و حدود الهی نسبت به دفاع از دین الهی خیانت و ناسپاسی کند و گرنه دفاع خداوند شامل حال او نمی شود. ادامه مطلب...

نوشته شده در یکشنبه 91/9/5ساعت 12:0 صبح توسط <رهگذر> نظرات ( ) |

                                     بسم الله الرحمن الرحیم

اگر شما مهمانی داشته باشید و بخواهید از او پذیرائی کنید ، نوع پذیرائی شما بی ارتباط با میزان محبوبیت آن مهمان نزد شما نیست. برخی از افراد را اصلا دعوت به مهمانی نمی کنیم. بعضی را که مهمان می کنیم در حد معمول همه مهمانی ها از وی پیرائی به عمل می آوریم. ولی برخی مهمانها هستند که انسان در جای مخصوص از آنها پذیرائی می کند و کسی هم نمیداند با چه چیزی از این مهمان پذیرائی شده است. خداوند در قرآن کریم اقسام بهشت ها را برای انواع بندگان خود مهیا نموده و هر کس را نسبت به درجه او به بهشتی وعده داده است. در اینجا نام برخی از  انواع بهشت ها را ذکر میکنیم  تا ببینیم بالاترین درجات بهشت کجاست و از آنِ کیست؟ ادامه مطلب...

نوشته شده در یکشنبه 91/8/28ساعت 10:48 عصر توسط <رهگذر> نظرات ( ) |

                               بسم الله الرحمن الرحیم
نجف

شهید آیت الله دستغیب : در اوقات مجاورت حقیر در نجف اشرف در ماه محرم، سنة 1358 از طرف حکومت عراق اکیداً از قمه زدن و سینه زدن و بیرون آمدن دستجات منع شده بود، شب عاشورا برای این که در حرم مطهر و صحن شریف سینه زنی نشود از طرف حکومت اول شب درهای حرم و رواق را قفل کردند و هم چنین درهای صحن را و آخرین دری که مشغول بستن آن شدند در قبله بود و یک لنگه آن را بسته بودند که ناگاه جمعیت دسته سینه زن هجوم آورده وارد صحن شده و رو به حرم مطهر آوردند درها را بسته دیدند در همان ایوان مشغول عزاداری و سینه زنی شدند. ادامه مطلب...

نوشته شده در پنج شنبه 91/8/25ساعت 8:5 عصر توسط <رهگذر> نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5   >>   >

Design By : Pichak